ریمَن: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
... [مشاهده متن کامل]
.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، لَکاته، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
... [مشاهده متن کامل]
.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، لَکاته، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )
پادشاهی گیومرت
به گیتی نبودش کسی دشمنا
مگر در نهان ریمن آهرمنا
شاهنامه، جلال خالقی مطلق
به گیتی نبودش کسی دشمنا
مگر در نهان ریمن آهرمنا
شاهنامه، جلال خالقی مطلق
به کاوس گویم که این از من است
چُنین کُشته ی ریمَن آهَرْمَن است
فردوسی
چُنین کُشته ی ریمَن آهَرْمَن است
فردوسی
رِیْمَن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " رِیْمَن" می نویسد : ( ( رِیْمَن که در معنی فریبکار و نیرنگ باز به کار می رود، ریخت فرجامین است از دیگرْ گشت ِواژه ی "اهریمن" در پارسی دری . اهریمن در اوستا انْگره مئینیو، به معنی منش و نهاد بد و ناپاک بوده است ، در برابر ِ سپَنْتا مئینیو یا " سپندْمینو "، به معنی نهاد و منش نیک و پاک. در قلمرو اندیشه و نهاد آدمی است که همواره ، در میانه ی این دو گوهر ِ همزاد هماوردی و کشاکش و ستیز در می گیرد . این گوهر پلید و فریفتار که در پهلوی اناگ anāg و گنّاگ منوگ gannag mēnōg خوانده می شده است، با ریخت هایی چون آهرمن ، اهریمن ، هریمن و سرانجام ، ریمن به پارسی دری رسیده است. اما این واپسین ریخت در معنای فریبنده و نیرنگباز و دغلکار به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به گیتی نبودش کسی دشمنا ،
مگر در نهان ریمن آهرمنا. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 239. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " رِیْمَن" می نویسد : ( ( رِیْمَن که در معنی فریبکار و نیرنگ باز به کار می رود، ریخت فرجامین است از دیگرْ گشت ِواژه ی "اهریمن" در پارسی دری . اهریمن در اوستا انْگره مئینیو، به معنی منش و نهاد بد و ناپاک بوده است ، در برابر ِ سپَنْتا مئینیو یا " سپندْمینو "، به معنی نهاد و منش نیک و پاک. در قلمرو اندیشه و نهاد آدمی است که همواره ، در میانه ی این دو گوهر ِ همزاد هماوردی و کشاکش و ستیز در می گیرد . این گوهر پلید و فریفتار که در پهلوی اناگ anāg و گنّاگ منوگ gannag mēnōg خوانده می شده است، با ریخت هایی چون آهرمن ، اهریمن ، هریمن و سرانجام ، ریمن به پارسی دری رسیده است. اما این واپسین ریخت در معنای فریبنده و نیرنگباز و دغلکار به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به گیتی نبودش کسی دشمنا ،
مگر در نهان ریمن آهرمنا. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 239. )
خبیث