رابطه

/rAbete/

    connection
    relation
    tie
    connective
    copula
    affiliation
    alliance
    association
    communication
    interconnection
    intercourse
    interrelationship
    kinship
    liaison
    linkage
    links
    pertinence
    respect
    tie-in
    tie-up
    touch
    traffic
    transaction

فارسی به انگلیسی

رابطه ای
relational

رابطه برقرار کردن
communicate, speak

رابطه تلگرافی
telegraphy

رابطه جنسی نامشروع
adultery

رابطه جنسی یک شبه
one-night stand

رابطه داشتن
belong, communicate, relate, tie, traffic

رابطه داشتن با چند زن
philander

رابطه دوستانه
concord, rapport

رابطه عشقی
affair, amour, love affair

رابطه عشقی سه نفری
mnage trois

رابطه عشقی علنی داشتن
swing

رابطه عشقی محرمانه
intrigue

رابطه علت و معلولی
causation, logic

رابطه متقابل
interrelation, reciprocity

رابطه منطقی
consistency, logic

رابطه نامشروع
liaison, hanky-panky, affair

رابطه نزدیک
affinity

رابطه نزدیک برقرار کردن با
commune, marry

مترادف ها

connection (اسم)
اتصال، پیوستگی، وابستگی، نسبت، بستگی، رابطه، رشته، ارتباط، مخابره، ربط، پیوند، مناسبت، خویش، مقارنت

linkage (اسم)
اتصال، بهم پیوستگی، رابطه، پیوند، وسیله ارتباط، حلقه های زنجیر

bond (اسم)
کفیل، پیوستگی، قرارداد، بند، ضمانت، قید، ضمانت نامه، اوراق قرضه، رابطه، زنجیر، قرارداد الزاماور، عهد و میثاق

tie (اسم)
علاقه، بند، دستمال گردن، کراوات، قید، رابطه، گره، الزام، برابری، ربط

relation (اسم)
شرح، علاقه، وابستگی، طرز برخورد، نسبت، رابطه، نقل قول، ارتباط، مناسبت، خویش، خویشاوند، کارها

respect (اسم)
نسبت، رابطه، احترام، عزت، تکریم، حیثیت، رجوع، حرمت، حیث، بزرگداشت

relevance (اسم)
رابطه، ارتباط، ربط

nexus (اسم)
اتصال، رابطه، سلسله، پیوند، رابطه داخلی، گروه متحد

dash (اسم)
حرارت، رابطه، این علامت، خط تیره، فاصله میان دو حرف، پراکنده کردن

relevancy (اسم)
رابطه، ارتباط، ربط

connexion (اسم)
اتصال، پیوستگی، وابستگی، نسبت، رابطه، ارتباط، ربط، خویش

liaison (اسم)
بستگی، رابطه، ارتباط، رابط، رابطه نامشروع

contingence (اسم)
رابطه، تماس

پیشنهاد کاربران

رابطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، نیوانیش nivAnish است که در مانوی نیوننیشن nivannishn بوده است.
رابطه = همبستگی
رابطه یعنی یک معامله که سود بده
🇮🇷 واژه ی برنهاده: �همرسه� 🇮🇷
یعنی با دخترها رل زدن یا تماس گرفتن یا عاشق شدن
بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های":
در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتورِ زیر نشاندهنده همین موضوع است ) .
چمهایِ واژه یِ " ها ( ی ) " :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - بَستَن، به بند کشیدن ( دست و پای کسی را بستن )
2 - به هم بَستَن، ارتباط دادن، اتصال دادن، با یکدیگر ارتباط/اتصال برقرار کردن، در ارتباط/اتصال قرار دادن
3 - بستَن ( اسب ) به گاری، به گاری وصل کردن، یوغ کردن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته:
1 - " هیتَن" با واژه یِ " hitch " در زبانهای اروپایی به چمِ " بستَن، کشاندن" همریشه است.
2 - در زبانِ آلمانی به "رابطه" در مزداهی ( =ریاضی ) ، " beziehung" می گویند که " be" پیشوند است و " ziehung" از کارواژه " ziehen" به چمِ " کِشیدن، کِشاندن" است. درزبانِ انگلیسی به "رابطه" در مزداهی " relation" از کارواژه یِ " relate" می گویند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پیشنهاد:
1 - همانطور که در بالا گفته شد، مجهولی/گذشته یِ این واژه " هیتَ" بوده است که اگر آن را به پارسیِ کنونی برگردانیم "هیته" از کارواژه یِ " هیتَن" را خواهیم داشت. بُن کنونیِ کارواژه " هیتَن" نیز " های hay" خواهد بود که در بالا به آن اشاره شد.
2 - بنابر نکته هایِ 1 ، 2 و چمهایِ 2 ، 3 در بالا، می توان به جایِ واژگانِ "رابطه، رابطه داشتن" در مزداهی ( ریاضی ) از کارواژه یِ " هیتَن" بهره ببریم. ما همچنین می توانیم پیشوندهایی همچون ( فر، در، پَر، وا، پی و. . . ) را با کارواژه یِ " هیتَن" همراه سازیم و نوواژگانی را پدید آوریم.
3 - جدای از اینکه با پیشنهادِ شماره 2 همسو باشید یا نَه، کارواژه یِ " هیتَن" با بُن کنونیِ " های" تواناییِ کاربست پذیریِ بالایی در زبانِ پارسی دارد؛ برای نمونه می توان به جای واژه یِ communicate از ان بهره برد که برابرِ آن در آلمانی " sich in Verbindung setzen ( ارتباط برقرار کردن، خود را در ارتباط قرار دادن ) می شود، چنانکه فرتورِ زیر شماره یِ 2 گویایِ آن است.
4 - درصورتِ ناگذرا دانستَنِ کارواژه یِ "هیتَن" چه بسا می توانیم کارواژه یِ " هایانیدن ( گذرایِ " هیتَن" ) " را از آن بسازیم و واژگانی همچون "هایانِش" را از آن بیرون بکشیم.
5 - چمهایِ واژگانِ اروپاییِ بالا و واژه یِ " هیتَن" گویایِ یک چیز است:
" کشاندَن یا هدایت به قصدِ ارتباط یا اتصال ( برای نمونه: کشاندَن اسب ( یا هر چارپایِ دیگر ) برایِ بستَن به گاری )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت ( reference ) :
بخشِ 1801 و 1802 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ زبانِ ایرانیِ باستان" نوشته یِ " کریستین بارتولومه"

رابطه
/میانه/
در برخی جاها واژه میانه ( میونه ) را می توان به جای رابطه به کار گرفت:
این دو برادر رابطه خوبی با هم ندارند.
این دو برادر میانه خوبی با هم ندارند.
در ارتباط بودن
برابرنهاد پارسی واژه رابطه چنین می شود:
رابطه و ارتباط ( داشتن ) = همدوسِش ( داشتن )
برگرفته از نسک ( کتاب ) بنیادهای منطق نگریک ترگویه ای از دکتر ادیب سلطانی

میانه
هماوندی
برای کوتاه تر نمودن سخن درباره ی هماوندی ( رابطه ) میان �شأن و کرامت انسانی� با �مرغ� یا کلی تر: سیر کردن شکم، بهتر است آن را از آخوندها پرسید . . .
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
...
[مشاهده متن کامل]

ب. الف. بزرگمهر ششم امرداد ماه ١٣٩١
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/07/blog - post_5616. html
واژه ی �هماوندی� را همچنین بجای واژه ی از ریشه عربی �ارتباط�، �مرتبط بودن . . . � و �تماس� می توان بکار برد. نمونه ها:
من با او هماوندم ( در تماسم ) .
این دو جستار با یکدیگر هماوندند ( �مرتبط هستند� یا �ارتباط دارند� ) .

در ارتباط بودن با دیگران
درود
روشنگری :
در نگاه نگارنده هیچکدام از چم های گفته شده ( پیوند، پیوستگی، پیوستار ) در چم "رابطه و ارتباط" آنچناکه بایست گویا نیستند. چرا که "ارتباط" گونه ای از به هم پیوستن است که هر آن می شود از سوی هر کدام از دو کس یا چند کس براحتی بدون آسیب ساختمانی آ ن را گسست. اما این معنا در واژه ی "پیوند" چنین مفهومی را به ذهن وارد نمی کند. انگار در واژه ی پیوند گونه ای پیوستگی پایا و گسست ناپذیر پنهان شده است؛ که در واژهی "ارتباط" و هم خانواده های آن فراهم نیست. وارون آن، در واژه ی "ارتباط" گونه ای ناپایایی و گسلش دیده می شود. بنابراین من واژه " هم رسش/هم رسشی/ هم رسشیها" را برای این واژگان پیشنهاد می کنم. سپاس
...
[مشاهده متن کامل]

ارتباط/ رابطه = همرسش/ همرسشی
ارتباطات = هم رسشیها

پیوند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس