حریق

/hariq/

    fire

فارسی به انگلیسی

حریق ایجاد کردن
fire

حریق بزرگ
wildfire

حریق خانمان سوز
conflagration

حریق زده
fire stricken, victim of or sufferer by a fire

مترادف ها

fire (اسم)
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش

پیشنهاد کاربران

حریق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه های مانوی است:
آدور ādur، آیب āyeb
اتش سوزی
شکل اصلی لغت حریق در زبان پهلوی خوارغ ( مانند خواهر ) ←هریگ است که در فرهنگ آیین زروان به شکل *xvaraɣ به معنای شعله flame ثبت شده است. بدل شدن خ به هــ در واژگان هانه - خانه و هاگ - خاک نیز رخ داده است.
...
[مشاهده متن کامل]
بدینسان روشن میشود که عرب از روی ریشه فرضی حرق واژگان احتراق و محترق و محروق و محترقه را جعل کرده است.

آتش سوزی

حریق ، در افغانستان به آتش سوزی گویند
آتش سوزی

بپرس