حرص

/hers/

    greed
    avidity
    acquisitiveness
    avarice
    cupidity
    gluttony
    greediness
    voracity

فارسی به انگلیسی

حرص از
greed-avidity

حرص زدن
lust, to be greedy, to eat greedily, to guzzle

مترادف ها

avarice (اسم)
از، طمع، حرص، خست، زیاده جویی

greed (اسم)
از، طمع، حرص

avidity (اسم)
از، اشتیاق، طمع، حرص، پر خوری، ازمندی

esurience (اسم)
از، حرص، پر خوری، جوع، گرسنگی، ولع

پیشنهاد کاربران

مهدی بارانی:
۱ ) از صفات زشت و منفور و رذیله است ، طمع ، آز ، طمع و بیشتر خواستن ، عصبانیت و مترادفهایی مشابه
۲ ) صفتی است فطری که رشد دو گونه دارد ، حالت اول آن منفور ، زشت و قبیح و رذیله است و حالت دوم آن موجب رشد و ترقیست ، شایان ذکر است که این صفت فطری در واقع و اصل حس خداجویی و غیر خود جویی است به عنوان مثال شخصی حریص به مال یا شهوت و یا مشابه چنین چیزهایی است ، او ل حریصانه به دنبال و جستجوی آنهاست و چون به آنها دست یافت دوباره بیشتر می خواهد و این غریضه ذاتی سیری ناپذیر است و هر چه پول بدست آورد باز بیشتر و بیشتر میخواهد و راضی نیست اما خود او نمیداند که نهان فطری و فطرت او طالب خدا و چیزی نامتناهی است و تا به او نرسد به دنبال چنان چیزهایی می رود و آرامش و آسایش نخواهد داشت پس از این روست که عارفان و خداپرستان به دنبال چنین چیزهایی نمیروند چون دست در اصل آن نعمت و گنج نامتناهی برده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

حرص: نهایت خواستن نسبت به هر چیزی را
حرص و جوش خوردن به ترکی = سینسیمک
در استانبولی عصبی شدن = sinirlenmek
از سینیر بهمعنای از حد گذشتن
شاید با کلمه آرزو مرتبط باشد.
شاید کلمه آز همان آرز بوده و آرزو از آرز آمده
شره
حرص یعنی غم ، غصه، ناراحتی
لغت پارسی_ایرانی هرث به مانای رنجش آزردگی خشم است که به شکل هرث خوردن و هرث دادن در گفتار روزانه به کار میرود ولی حرص به معنای آز - طمع است. لغت هرث در آذربایجان شمالی به شکل hirsli و در انگلیسی به شکل wrath و در سوئد نروژ دانمارک به شکل vrede و در ارمنستان به شکل վրդովմունք vrdovmunk’ ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]


بیش خواهی
فُزون خواهی
طمع
زیاده خواهی

بپرس