حتی

/hattA/

    even
    very
    yet

فارسی به انگلیسی

حتی الامکان
as far as possible

حتی القوه
to the best of ones sbility

حتی المقدور

حتی به خواب هم دیده نشده
undreamed

مترادف ها

even (قید)
هم، بلکه، حتی

پیشنهاد کاربران

دیدگاه شماره 2:
پس از نوشتن دیدگاه نخست، در برخی نوشته ها می دیدم که می نوشتند "حتا".
با خودم می گفتم:"این واژه که عربی است. چه بنویسمش حتی چه حتا"
گویا این واژه از پارسی به عربی رفته است و "هتا" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

پس به جای اینکه از "هم" بکارگیری شود، به جای "حتی" بنویسیم "هتا".
بدرود!

حتی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فاید fāyad ( دری )
اتیو etyu ( سغدی: estyu )
فرز fraz ( سغدی )
تنانت tanānat ( کردی )
حتی در گزاره ها بیشتر برای پافشاری و یا بزرگ تر کردن ( نه از گونه مبالغه ) است.
برای نمونه:
چنان گشنه ام بود که حتی می توانستم پیل ( فیل ) ی را بخورم.
حتی تو هم نتوانستی آن وزنه را بلند کنی.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر حتی در نخست گزاره بود، می توان آن را از میان برد و به پس از واژه پس از "حتی"، می توان "هَم" برای همان بزرگ تر کزدن را به کار برد، برای نمونه:
1_حتی علی نتوانست تا آنجا بدود.
می شود:
2_علی هم نتواسنت تا آنجا بدود.
اگر در میان گزاره بود، آن را می توان برداشت چون باز هم برای بزرگ تر کردن است و با برداشتن آن هیچ دگرگونی در خواشته گزاره ندارد. یا می توانید از برابر "تا جایی که" بهره برد.

واژه حتی
معادل ابجد 418
تعداد حروف 3
تلفظ hattā
نقش دستوری قید
ترکیب ( حرف ربط، قید ) [عربی]
مختصات ( حَ تّا ) [ ع . ] ( حراض . )
آواشناسی hattA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
حتّا، مگر اینکه
درب ن
مدذ
زبان کُردی: تَنانَت Tanānat
نیز
همچنین
حتی پروازه هم دیگه رویای آن پرنده نبود

هَتا ( برگرفته از هاتا در پارسی )
ایچ در پایان ( اگر ایچ: حتی اگر )
واژه چه بسا به چمش شاید و یا اگر باشد یا اگر بودمی رسد
بادرود
حتا، حتّا
در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آموز تنها=تنها یک دانش آموز )
این واژه پارسیه و به عربی رفته و به ریخت حتی درآمده سپس به خودمان برگشته! باید هتا یا هاتا نوشتش
چه بسا، بسا که
بنده باز به چند گزاره برخوردم که چمش های بالا در آن ها کارساز نبود.
برای نمونه بنگرید:
نور یا حتی یک تابش کوتاه رویش را باز میدارد. در این گزاره کاربرد >>>میتوان چنین نگاشت:نور یا به اندازه یک . . . ولی باز دچار کاستی است زیرا باید ویژه گری نور نشان داده شود ( نه اندازه و باید کرانمند باشد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در ای چنین باره هایی ما ئاژه ای از خویش پیشنهاد میکنیم. اگر واژه گاه را پیش از واژه تا به کار ببریم از دید ما به چمش حتی زدیک تر خواهد بود.
نور یا ( گاه یا گاهی ) تا یک تابش کوتاه. . . . .
مارا یاری کنید

باسپاس از پارسی دوستان و تلاش های هیشگی آنان برای پاسداشت زبان شیرین پارسی:
بانگرش به دهخدا می بینینم:
حتی . [ ح َت ْ تا ] ( ع حرف ) عتی . تا. ( ترجمان القرآن ) . الی . از حروف جرّ است .
عتی:بسیارشدن، از اندازه گذشتن
...
[مشاهده متن کامل]

الی:به سوی
و در ادامه چنین می نویسد: به اندازه ای که . تا حدّی که . تا آنجاکه .
از سوی دیگر معین چنین نگاشته:
( حَ تّا ) [ ع . ] ( حراض . ) تا، تا آن که .

حتی معرب واژه هاتا است.
دیگر هماتایان پارسی فاید fāyad، و ایچIch.
از ماتیکان ( کتاب ) : فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه: ابوالقاسم پرتو
برابر پارسی:
در جملات شرطی: اگر هم ، اگر نیز
مثال:اگر هم / اگر نیز سیل بیاید می روم. ( به جای: حتی اگر سیل بیاید می روم )
در جملات غیرشرطی: تا آنجا که ، تا جایی که
مثال: تا آنجا که / تا جایی که می خواستند او را بکشند. ( به جای: حتی می خواستند او را بکشند )
دهستان حتی شهرستان لالی
در
مسجدسلیمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس