حتما

/hatman/

    certainly
    definitely
    sure
    doubtlessly
    sure thing
    of course

مترادف ها

presently (قید)
فعلا، قریبا، بزودی، حتما، انا، لزوما، عنقریب

certainly (قید)
مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا

inevitablly (قید)
حتما

پیشنهاد کاربران

a must - read novel
A must - have/must - see/must - read etc =
informal. something that is so good, exciting, or interesting that you think people should have it, see it etc
Rather!
British English spoken old - fashioned used to agree with someone
✍️ by all means
✅ با کمال میل ☺️
✅ البته ☺️
✅ صد البته ☺️
✅ حتما ☺️
✅ چرا که نه ☺️
✅️ با تمام وجود ☺️
✅ به روی چشم ☺️
✅ صاحب اختیاری ☺️
بیشتر جاها نیازی به کاربرد این واژه نیست، برای از میان رفتن گمان بکار میرود. بجای آن واژه � یقین� بنویسید.
باری= حتماً، حتمن= بی گمان، بی سخن، هرآینه، پیوب، ایوَر، چوئیت، ژوئیت،
یوزیم، بوئیت، یَواکِم، ایلَم، ژِبِن، تِنز، سددرسد، به ناگزیر، به راستی،
بی گفت و گو، بایسته، باید، بی چون و چرا، بی برو و برگرد
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و استفایده
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

کردی کلهری ( کرمانشاهی ) : ژِبِن
قطعی
بی برو برگرد
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.
به طور قطع
بی هیچ گمان و گفتگو
نمونه:
من اگر ناچار بودم، میان حزب شما و آن حزب، یکی را برگزینم، بی هیچ گمان و گفتگو، آن حزب را برمی گزیدم . . .
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/06/blog - post_54. html
به حتم، بی تردید
بالقطع
هر آیینه
صددرصد. بی شک. حتما . با کمال میل🌻🌻
گاهی می توان از بی شک، صددرصد به جای حتما استفاده کرد.
نمونه:
رضا حتما سرکار میای؟
رضا صددرصد سرکار میای؟
رضا بی شک سرکار میای؟
ولی واژگان درست آن:
تِنز برابر حتما، sure
تاشتیگانه برابر قطعا، certainly
...
[مشاهده متن کامل]

تِنز از تارگاه حیدیری ملایری: این واژه در بندعباسی، بلوچی، تبری در شکل های نزدیک به آن اکنون استفاده می شود.
تاشتیگ از منطق ارسطو برگردان ادیب سلطانی

!by all means
( در پاسخ پیشنهاد/سخن دیگری )
حتما
البته
با کمال میل
Difinitely , exastly
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
یَواکِم، بوئیت، یوزیم ( اوستایی )
ژوئیت ( اوستایی: چوئیت )
اَپیگومان، ایوَر ( پهلوی )
یَستیام ( سنسکریت: یَتسَتیَم )
اَوَسیَم ( سنسکریت )
نیژیت ( سنسکریت: نیسچیتَ )
ایلَم ( گیلکی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس