تالم

/ta~allom/

    anguish
    soreness

پیشنهاد کاربران

تألم : دردمندی و اندوهگینی
تعلّم: آموختن و فرا گرفتن
تالمtaləm : [اصطلاح صنایع دستی] چراغ سفالینی که در روشنیِ آن ماهی شکار می کنند و در غرب گیلان بیشتر با این لهجه تلفظ می گردد.
دردمندی ، رنج
کاربرد در جمله :
هر چند تامل زیادت می کنم ، گمان من در وی نیکوتر می شود 🍴🍴
دردمندى
آرامش

بپرس