تافته

/tAfte/

    [adj.] twisted
    spun
    set in a glow
    [n.] taffeta

مترادف ها

wreathy (صفت)
پیچیده، حلقه حلقه شده، تافته، دور هم انداخته

پیشنهاد کاربران

تافته ، tafteh ، تفت دیده ، شهر بابکی ها به نوعی از غذا که از روعن وآرد درست می شود می گویند ، کاچی
تافته : تافته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف / نف ) تابیده. ( فرهنگ رشیدی ) . روشن. ( فرهنگ نظام ) . پرتو انداختن آفتاب و ماه و ستارگان و چراغ و آتش. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . پرتواندازنده مانند آفتاب و ماه و ستاره و چراغ و آتش.
...
[مشاهده متن کامل]

تافته : /tāfte/ تافته 1 - گداخته؛ 2 - ( در قدیم ) درخشنده و تابناک، روشن.
اسم تافته مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .

حالتی که عشق بر دل سنگینی غالب می کند، چه گرمایی که آن را برافروزد وآب کند و چه به قصد تسخیر پیچ و تاب دهد و افسار دل را به دست گیرد.

. t‛a - ten ، ( = ) – dan4 ( = ) *dap، tap - tan ، قالیچه های پشمی. این بافته در Wei lio از سده سوم میلادی محصولی از خاور پیشین ( تا تسین ( Ta Ts‛in /5 و در سالنامه هان محصولی از هند شمرده شده است. 6 در
...
[مشاهده متن کامل]
سالنامه سوئی در شمار محصولات ایران آمده است. 7 شاوان بجا توضیحات تخیلی را که در فرهنگ Ši min آمده و تنها پایه اش جناس سازی است پذیرا نیست. راست اینکه آوانگاشتی است همبرابر با واژه ای در فارسی میانه که با ریشه ( ’’تابیدن‘‘ ) ارتباط دارد: بسنجید با واژه فارسی تافتن، tāftan ( ’’پیچاندن، تابیدن‘‘ ) ، tābaδ ( ’’او می تابد‘‘ ) ، تافته، tāfte ( لباس کتانی، نوعی پارچه ابریشمین، همان taffeta در انگلیسی ) . واژه یونانی و ( که بارها در پاپیروسها یافت می شود؛ ، ’’قالی بافان‘‘ ) سربسر وام از فارسی اند. 8 همین واژه به صورت جدیدتر در یونانی آتنی هست. صورت فارسی میانه ای که در زبان چینی آوانگاری شده احتمالاً *tāptān، tāpetān بوده که ān ـ پایانه جمع است. taffeta در انگلیسی از همین واژه فارسی آمده است ( taffata در لاتینی سده های میانه، taffeta در ایتالیایی، tafetan’ در اسپانیولی ) .

بپرس