اهریمن

/~ahriman/

    devil
    ahriman
    the devil
    fiend
    the evil principle (in the zoroastrian religion)

مترادف ها

demon (اسم)
شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن، عفریت

daemon (اسم)
شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن

evil spirit (اسم)
اهریمن

پیشنهاد کاربران

شعله زاد کنایه از اهرین و ( شیطان ) است ولی چون شعله خود اربی است . من شراره زاد را پیشنهاد می کنم
هور:خور:خورشید
آ هور: غیر خورشیدی
از نور دوراست ( تاریک )
انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون و یا به بیانی دیگر از دوران مهد کودک تاریخ اندیشه یا فکر، خیال، تصور و توَهُم تا به امروز نتوانسته است بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود:
الف - خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما، چهره، جلوه یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کل کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی باهم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ های خاص و ویژه خویش برخوردار میباشند و آنهم فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از طریق دیگری از قبیل تناسخ و حلول یا گردش روان؛ قبض یا جدائی روح بطور دائم از بدن به اصطلاح مادی بهنگام فرا رسیدن لحظه مرگ و صعود و معراج آن در قالبی مثالی یا خیالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ؛ پریدن جان از قفس به اصطلاح تنگ خاکی و پرواز شتابان آن از جهان مادی و فانی بسوی جهان معنوی و باقی و یا مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت و عالم محسوسات یا طبیعت افلاطونی. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان هرگز به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان نیازمند شناخت این نوع خدا همیشه بوده و هست و خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

ب - خدای لفظی، کلمه ای یا واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
از امروز به بعد و بسوی آینده میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، ملی، اُمتی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، نبوتی، امامتی، ولایتی، فقاهتی، ایدئولوژیکی، کلامی، الهیاتی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی.
باخدائی دینی از یکطرف و بیخدائی آتئیستی از طرف دیگر فقط در پیشوند های " با و بی " معکوس و متضاد هم می باشند و الا هردو به یک سهم مساوی با هم تهی یا خالی از معنا و محتوا اند. خدای حقیقی و واقعی در حالت کلی و بیکرانی چیزی نیست ( مثل پول ) که افراد انسانی بتوانند آنرا داشته باشند و یا نداشته باشند.
نتیجه کلی اینکه:
غیر از خدای حقیقی و واقعی، هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی - واقعی - تجربی ( یا فیزیکالی ) و چه غیبی - امکانی - غیر تجربی ( یا متافیزیکالی ) نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. از قبیل لوسیفِر، ابلیس، زَتان، اهریمن و یا شیطان به اصطلاح فرشته وسوسه گر بسوی بدی ها ؛ گابریئل یا جبرئیل فرشته پیام آور از عالم غیب به عالم شهود در قالب وحی؛ عزرائیل یا ملک الموت و یا فرشته مرگ و مامور قبض روح یا روان و یا ستاندن جان و هرسه بطور همزمان؟ ؛ میخائیل به شکل مَی خواه ایل به معنای ایل خواهان مَی ملکوتی یا آسمانی تحت عنوان فرشته رحمت و محبت و مهربانی و سرانجام جناب اسرافیل فرشته صورچی یا شیپور زن در یوم القیامه.
واژه اهریمن در اصل و ریشه به شکل" آ هری من" تلفظ و بیان میشده به معنای هر منِ آسمانیِ هر موجود زنده نباتی، حیوانی و انسانی یعنی نفس مجرد.
اهو یعنی هو اولیه یا ایلامی و عنوان " اهو را مَزِدا " در اصل و ریشه به معنای زیر بوده : هو اولیه یا ایلامی را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش. مَزِدا ریشه در فعل یا مصدر " زدودن " داشته به شکل امر نهی یا نفی.
اوستا در اصل و ریشه به شکل هوستا تلفظ و بیان میشده با دو معنا یکی خبری یعنی ستاینده هو و دیگری امری و خطاب به خود و شنونده یعنی هو را ستایش کن. در زبان اقوام ماد به شکل آوستا تلفظ و بیان میشده به معنای ستاینده آب، یکی از عناصر چهارگانه حکمت اشراقی و سپس فلسفه یونانی.
یکی دو نکته بسیار مهم در مورد زندگی پس از مرگ:
پس از مرگِ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، هیچ تله یا دام مخوف و هولناکی در انتظار هیچ فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در کمین ننشسته است از قبیل شئول دین یهود و آتش روبنده یا جاروب کننده جهنمی دین مسیحیت و گودال های جهنمی در عالم میانی تحت عنوان برزخ دین اسلام بلکه بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل به کمک حواس، غرائز، فهم و عقل بیکران خدای حقیقی و واقعی در طی حالت برزخ ( در بخش غیبی همین دنیا ) بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران وی و آنهم نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》 که یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد بلکه هر بار تا لحظه ی بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا، بهمراه و در بطن این دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل.
این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان ( در محتوای هرکدام از جهان موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر ) بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ، 8m ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود و آنهم نه دو یا سه یا صد و یا هزار و یکبار بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا عبارتی دیگر به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی.
در پایان این سفر دایره وار یعنی در معاد همان نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در یک لحظه بسیار کوتاه زمانی بطور معجزه آسا از نو آفریده میشود و لذا اموات یا مردگان از قبور یا گورها برانگیخته نمی شوند.

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
اهریمناهریمناهریمناهریمن
*شیطان را دینهای ابراهیمی شناسه نموده اند و نفرینی و لعنتی است بر پایهء خود ادیان ابیایی، بااین همه خود شیطان مردم را سر کار می گذارد
لعن و نفرینش کنند اما کارها ودستورات پلیدش را انجام دهند. *
اهریمن ( به اوستایی: 𐬀𐬢𐬭𐬀⸱𐬨𐬀𐬌𐬥𐬌𐬌𐬎 «اَنگِرِه مَینیو» ) یا اهرِمن، در مزدیسنا نیرویی بدنهاد و پلید است که برای از بین بردن نیکی تلاش می کند ولی چون دون و پست مایه است و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است، پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره می شود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید. در این میان، انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان و موجودات نیک ( مزداآفریده ) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوه ها ( دیوها ) که موجودات و پدیده هایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند. اهریمن را در پارسی اهرِمن هم می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

بر اساسِ کتابِ بندهشن که در اواخر دورهٔ ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالفِ اهورامزدا و زایندهٔ بدی ها را اهریمن معرفی می کند. در دین زرتشتی یا بِه دینی، اهریمن هیچ گاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورامزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشهٔ بد یا انگره مینو است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورامزدا و پسر زروان و دارای هویتی جداگانه از اهورامزدا است.
بر پایهٔ باورهای کهنِ زروانی و دیگر دین های پس از آن چون مانویان «اهورامزدا و اهریمن هردو زادهٔ زروان ( خدای زمان ) بودند و جهان عرصهٔ جنگ این دو نیروی نیک و بد است ولی سرانجام چیرگی در پایانِ جهان با اهورامزداست و چون اهورامزدا پاکی مطلق است، بدی در او راه ندارد. پس هر آنچه که بد است اهریمنی است. » البته این سخن در هیچ جای گاهان نیست و زُروان در زبان اوستایی تنها به معنای زمان است و ارتباطی با خداوند ندارد.
در مزدیسنا باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر ( سپنتا مینو - اثر روشنی ) و شر ( انگره مینو - اثر تاریکی ) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند.
نیروهای همزادی که در اندیشه انسان پدیدار می شوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابل ستایش. این انسان است که با اندیشهٔ خود موجب دگرگونی در این هستی می شود. همان گونه که آذرگشسب این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی می داند و با اندیشهٔ انسان پیوسته می خواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشهٔ انسان است و وجود خارجی ندارد. یعنی نیکی جز سنجش فکری چیز دیگری نیست.
یا در جای دیگر رستم شهزادی این دو نیرو را نزد پروردگار بد یا خوب نمی بیند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر می خواند، ولی هنگامی که زرتشتیان این دو نیرو را با میزان اندیشه و پندار خود می سنجیم، یکی را نیک می پنداریم و دیگری را بد و حتی همین نیکی و بدی ها صورت گسترده و مطلق ندارند و بنا به محیط و زمان و مکان هر گروهی از مردم، این پندار فرق می کند، زیرا در جایی کاری را برخلاف دیگران نیک یا بد می دانند. همچنین در کتاب گزارش گاتاها از اورنگ نیز ریشهٔ نیکی و بدی را در نهاد و اندیشهٔ آدمی می داند. در تمام کتاب ها این دو نیرو را همزاد و متضاد می خوانند که در آغاز آفرینش پدیدار شدند و تمامی نویسندگان آن ها را لازم و ملزوم یکدیگر می خوانند اما در کتاب بینش زرتشت از خنجری به نکته ای برخورد کردم که می گفت: هیچ کدام از این دو گوهر ارزش نیک بودن یا بد بودن را ندارند به بیان دیگر، اهورامزدا آنچه راکه آفریده نیک است و شر در آن راه ندارد. اما اختلاف موجود در هستی هر گاه در اندیشه انسان رشد کند و شکوفا شود، نیک و بد به وجود می آید.

اهریمناهریمناهریمناهریمناهریمناهریمن
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اهریمن
شتاب کار اهریمن است:عجله کار شیطان است.
♡شیطانی♡ نابکار♡
هُرماس
اَهریمَن: آهِرمَن - واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیک )
اوستا: اَنگره مَینیو ( angrahe mainyu ) یا اَنرو مَینیو ( anrō mainyu ) : تاریک و تبهکار کننده بهشت
.
پهلوی: اَهریمَن ( آهِرمَن، ahreman ) -
...
[مشاهده متن کامل]

گَناگ مینوگ ( gannāg - mēnōg ) : تاریک و تبهکار کننده بهشت، گَند زدن به بهشت!
اَش ( aš ) : چشم ناپاک و اهریمنی
.
( ( دیو های اهریمن را در واژه تیشتر بخوانید!
دیوهای اهریمنی ( اَنگره مینو: تاریک کننده بهشت - روح و روان ویرانگر و تخریب کننده ) و دشمنان ایزدان اهورامزدا ( سِپَنتا مینو: روشنگر بهشت - روح و روان آبادگر و افزایش بخش ) ) )
.
اَهه: خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد!
به مانند: اَهه >>> اَهورامَزدا
.
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
ریمن ( فرد ناپاک و پلشت )
.
معنی: خدای پلیدی ها و پلشتی ها، ایزدِ خرابکار و تباه کننده، یزدانِ بدکارگی ( لَکاتِگی ) و بد کرداری، دادارِ انگره مینو ( تاریک کننده بهشت ) ، راهنماگر بدی ها و زشتی ها
.
اوستا:
نیایش فَروَرانه ( خَستو یا اقرار به دین مَزدَِیَسنا ) در سرآغاز همه یشت ها آمده است:
xshnaothra ahurahe mazda,
tarōidīti "angrahe mainyēush", haithyāvarshtam
hyat vasnā ferashōtemem
معنی: می پذیرم ( فرورانه ) که مزدا پرستم ( پیرو زرتشت ) ،
که از تاریک کنندگان بهشت ( انگره مینوها، اهریمنان، دیوها ) بیزارم و
از دستورات ( فَرامین ) پیروی می کنم
( ( واژه hate انگلیسی >>> اوستا: hait
واژه فَرامین عربی >>> اوستا: ferashōt ) )
.
پهلوی:
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 42، بند14:
pad ēn ēwēnag ō wahišt ud wēnišn ī yazadān madan ud az�"ahreman"�ī druwand ud dušox ī dušwahāg bōxtan
معنی: و به این آیین ( مَزدَِیَسنا ) به بهشت و دیدار ایزدان می توان آمد و از "اهریمن" بدکار و دوزخ بی بها می توان رَست ( رها شد )
.
مینوی خرد، فرگرد ( فصل ) 56، بند26:
zarduxšt purr - xradīh rāy xēm ud warišn ī frārōn ( rāy ) nē niyōxšīd ud nē wiyābīhist pad ān wiyābānīh ī gizistag "gannāg - mēnōg" ī druwand frēftag ud wiyābān nē būd
معنی: زردشت به فَرنود ( سبب ) پُرخردی ( هوشیاری ) و خیم ( سرشت ) و رفتار نیکو [به آن سخن] گوش فرا نداد و فریبِ آن "گَنّاگ مینویِ ( اهریمن ) " پلید ( ملعون ) را نخورد و گمراه نشد
.
گُزیده های زادِسپَرَم، فَرگَرد ( فصل ) 12، بند7:
ud duresraw be ō zardušt guft kū:
čiyōn - it fradom ān kē - m bahr ud rōzīg be abgand hēm ān - it an har dō�aš�abar barēm u - t be murnǰēnēm
معنی: و دورسرو ( کَرپان و جادوگر ) به زردشت گفت که:
چون تو نخستین [کسی هستی] که بهر و روزی مرا افکنده ای ( مرا از نان و آب انداخته ای ) ، آن گاه هر دو چشم را بر تو ببرم ( تو را با "چشم اهریمنی" بنگرم و آسیب رسانم ) و بمیرانم

منابع• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
اهریمن بخش نخست ahe به معنی هست شده یا درست شده هم ریشه با هست و خود در فارسی
و ره من یا ری من این بخش به معنی پلیدی و کثیفی پوسیدگی آمده بهدینان بر این باور هستن که اهریمن از پوسیدگی و کثیفی درست شده .
...
[مشاهده متن کامل]

ری ri هم ریشه ریختن البته به اسهال هم هست که اشاره به همین ریختن داره و نمیشه جدا دانستش
و من man به معنی شخصیت ، خود ، من، ساختار ،
با این حساب میشه از هم فرو پاشیده در هم فرو ریخته ، درست شده از پوسیدگی و فروپاشیدگی

هرمان
این کلمه به نظر می رسد نه فارسی است و نه تورکی. این کلمه به نظر می رسد از زبان سانسکریت وارد زبان های دیگر شده است. اهرمن از واژه ی آنگرامِن به صورت واژه اهریمن تبدیل شده است. درضمن اینجا مخفلی لست برای
...
[مشاهده متن کامل]
ابراز عقیده هیچ کس نمیتواند اینجا به دیگری توهین کند. همه زبان ها دارای شخصیت هستند به همین راحتی نمی تثان به زبان تورکی توهین کرد. از ادمین محترم خواهش دارم کامنت بالا را که به زبان تورکی اهانت کرده است حذف کنند.

واژه اهریمن
معادل ابجد 306
تعداد حروف 6
تلفظ 'ahriman
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ahriman] ‹آهریمن، آهرامن، آهرمن، آهریمه، آهرن، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'ahriman
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
من در پارسی اندیشه و نیت است اهرمن بچم بد نیت است
واژۀ اَوِستایی اَنگره مَئینو، به معنی خرد زشت و خبیث و اندیشۀ بد، که در برابر سِپَنتامئینو، نیروی خیر است. انگره مئینو با گذشت ایام به شکل اَخرِه مینو، اَهرَه مینو، و آهِرمَن درآمده و در زبان فارسی امروز اهریمن شده است
...
[مشاهده متن کامل]

مئینو به من تبدیل شده
انگرهمن هم به اهریمن که به معنی من یا خرد کاهنده و ویرانگر هست

اهریمن به شکل اهور رمن یا اخور رمن بوده واهریمن همان دیو تاریکی و نا آرامی است، اهر همان اهور و اخور بوده که معنی بدون خورشید و تاریکی را می دهد و رمن یا رم یعنی نارام و طغیانگر ( مثل رم کردن حیوانات )
یعنی دیو، پلید. این واژه ریشه اوستایی و کهنی داره
کلا ترک جماعت عادت داره همچی رو بنام خودش بزنه یا اگه نتونست نابودش کنه
آخه ترک و مغول نه دینی داشتن و نه پیامبری و تمام کلامات دینی خودشون رو از ادیان دیگه گرفته
اهریمن= انگره من به معنی منش یا نفس نابودگر و کاهنده
و یک واژه اوستایی هست
کلمه اهریمن که صحیحش آهِرمان یا آییرمان هست، یک کلمه ترکی به معنای جداکننده بین خالق و مخلوق، جداکننده ی اعظم هست. آییرماق به معنی جداکردن که پسوند مبالغه مان به ریشه فعل افزوده شده
پلیدی وناپاکی
اهریمن - شیطان و دشمن
دشمن، شیطان، کسی که منش پلیدی دارد.
ابلیس، دیو، شیطان، اهرمن، پلید، خبیث
آرای ابلیس
ابلیس
خناس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)