گَناگ مینوگ ( gannāg - mēnōg ) : تاریک و تبهکار کننده بهشت، گَند زدن به بهشت! اَش ( aš ) : چشم ناپاک و اهریمنی . ( ( دیو های اهریمن را در واژه تیشتر بخوانید! دیوهای اهریمنی ( اَنگره مینو: تاریک کننده بهشت - روح و روان ویرانگر و تخریب کننده ) و دشمنان ایزدان اهورامزدا ( سِپَنتا مینو: روشنگر بهشت - روح و روان آبادگر و افزایش بخش ) ) ) . اَهه: خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر - یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد! به مانند: اَهه >>> اَهورامَزدا . ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار! . مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان - کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت - شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو مانند: بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . ) ریمن ( فرد ناپاک و پلشت ) . معنی: خدای پلیدی ها و پلشتی ها، ایزدِ خرابکار و تباه کننده، یزدانِ بدکارگی ( لَکاتِگی ) و بد کرداری، دادارِ انگره مینو ( تاریک کننده بهشت ) ، راهنماگر بدی ها و زشتی ها . اوستا: نیایش فَروَرانه ( خَستو یا اقرار به دین مَزدَِیَسنا ) در سرآغاز همه یشت ها آمده است: xshnaothra ahurahe mazda, tarōidīti "angrahe mainyēush", haithyāvarshtam hyat vasnā ferashōtemem معنی: می پذیرم ( فرورانه ) که مزدا پرستم ( پیرو زرتشت ) ، که از تاریک کنندگان بهشت ( انگره مینوها، اهریمنان، دیوها ) بیزارم و از دستورات ( فَرامین ) پیروی می کنم ( ( واژه hate انگلیسی >>> اوستا: hait واژه فَرامین عربی >>> اوستا: ferashōt ) ) . پهلوی: مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 42، بند14: pad ēn ēwēnag ō wahišt ud wēnišn ī yazadān madan ud az�"ahreman"�ī druwand ud dušox ī dušwahāg bōxtan معنی: و به این آیین ( مَزدَِیَسنا ) به بهشت و دیدار ایزدان می توان آمد و از "اهریمن" بدکار و دوزخ بی بها می توان رَست ( رها شد ) . مینوی خرد، فرگرد ( فصل ) 56، بند26: zarduxšt purr - xradīh rāy xēm ud warišn ī frārōn ( rāy ) nē niyōxšīd ud nē wiyābīhist pad ān wiyābānīh ī gizistag "gannāg - mēnōg" ī druwand frēftag ud wiyābān nē būd معنی: زردشت به فَرنود ( سبب ) پُرخردی ( هوشیاری ) و خیم ( سرشت ) و رفتار نیکو [به آن سخن] گوش فرا نداد و فریبِ آن "گَنّاگ مینویِ ( اهریمن ) " پلید ( ملعون ) را نخورد و گمراه نشد . گُزیده های زادِسپَرَم، فَرگَرد ( فصل ) 12، بند7: ud duresraw be ō zardušt guft kū: čiyōn - it fradom ān kē - m bahr ud rōzīg be abgand hēm ān - it an har dō�aš�abar barēm u - t be murnǰēnēm معنی: و دورسرو ( کَرپان و جادوگر ) به زردشت گفت که: چون تو نخستین [کسی هستی] که بهر و روزی مرا افکنده ای ( مرا از نان و آب انداخته ای ) ، آن گاه هر دو چشم را بر تو ببرم ( تو را با "چشم اهریمنی" بنگرم و آسیب رسانم ) و بمیرانم
اهریمن بخش نخست ahe به معنی هست شده یا درست شده هم ریشه با هست و خود در فارسی و ره من یا ری من این بخش به معنی پلیدی و کثیفی پوسیدگی آمده بهدینان بر این باور هستن که اهریمن از پوسیدگی و کثیفی درست شده . ... [مشاهده متن کامل]
ری ri هم ریشه ریختن البته به اسهال هم هست که اشاره به همین ریختن داره و نمیشه جدا دانستش و من man به معنی شخصیت ، خود ، من، ساختار ، با این حساب میشه از هم فرو پاشیده در هم فرو ریخته ، درست شده از پوسیدگی و فروپاشیدگی
هرمان
این کلمه به نظر می رسد نه فارسی است و نه تورکی. این کلمه به نظر می رسد از زبان سانسکریت وارد زبان های دیگر شده است. اهرمن از واژه ی آنگرامِن به صورت واژه اهریمن تبدیل شده است. درضمن اینجا مخفلی لست برای ... [مشاهده متن کامل]
ابراز عقیده هیچ کس نمیتواند اینجا به دیگری توهین کند. همه زبان ها دارای شخصیت هستند به همین راحتی نمی تثان به زبان تورکی توهین کرد. از ادمین محترم خواهش دارم کامنت بالا را که به زبان تورکی اهانت کرده است حذف کنند.
واژه اهریمن معادل ابجد 306 تعداد حروف 6 تلفظ 'ahriman نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ahriman] ‹آهریمن، آهرامن، آهرمن، آهریمه، آهرن، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن› مختصات ( اِ. ) آواشناسی 'ahriman الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع فرهنگ فارسی معین
من در پارسی اندیشه و نیت است اهرمن بچم بد نیت است
واژۀ اَوِستایی اَنگره مَئینو، به معنی خرد زشت و خبیث و اندیشۀ بد، که در برابر سِپَنتامئینو، نیروی خیر است. انگره مئینو با گذشت ایام به شکل اَخرِه مینو، اَهرَه مینو، و آهِرمَن درآمده و در زبان فارسی امروز اهریمن شده است ... [مشاهده متن کامل]
مئینو به من تبدیل شده انگرهمن هم به اهریمن که به معنی من یا خرد کاهنده و ویرانگر هست
اهریمن به شکل اهور رمن یا اخور رمن بوده واهریمن همان دیو تاریکی و نا آرامی است، اهر همان اهور و اخور بوده که معنی بدون خورشید و تاریکی را می دهد و رمن یا رم یعنی نارام و طغیانگر ( مثل رم کردن حیوانات )
یعنی دیو، پلید. این واژه ریشه اوستایی و کهنی داره
کلا ترک جماعت عادت داره همچی رو بنام خودش بزنه یا اگه نتونست نابودش کنه آخه ترک و مغول نه دینی داشتن و نه پیامبری و تمام کلامات دینی خودشون رو از ادیان دیگه گرفته اهریمن= انگره من به معنی منش یا نفس نابودگر و کاهنده و یک واژه اوستایی هست
کلمه اهریمن که صحیحش آهِرمان یا آییرمان هست، یک کلمه ترکی به معنای جداکننده بین خالق و مخلوق، جداکننده ی اعظم هست. آییرماق به معنی جداکردن که پسوند مبالغه مان به ریشه فعل افزوده شده