الوده

/~Alude/

    contaminated
    implicated
    smeary
    sordid
    embarrassed
    flyblown
    grungy

فارسی به انگلیسی

الوده به خون
bloodstained

الوده به عن دماغ
snotty

الوده دامن
impure

الوده ساز
pollutant

الوده شدگی
infection

الوده شدن
to be contaminated, to get involved

الوده نشده
unpolluted, untainted

الوده کردن
smirch, contaminate, defile, foul, infect, pollute, to contaminate, to implicate, to involve

الوده کننده
contaminant, defiler, infectious, pollutant, polluter

مترادف ها

septic (صفت)
چرکی، گندیده، الوده، وابسته به گندیدگی، جسم عفونی

bedraggled (صفت)
کثیف، گل الود، الوده، خیس

miry (صفت)
الوده، لجنی

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

spotty (صفت)
الوده، ابری، پر از لکه، ابرش، چند در میان

unclean (صفت)
الوده، پلید، غیر سالم، ناپاک، نجس

پیشنهاد کاربران

ریمَن: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
...
[مشاهده متن کامل]

.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، لَکاته، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )

منابع• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
polluted :الوده
آغشته شده
محتلم
مملکت آلوده:آلوده ی مملکت ، عاشق و طالب کشور و کشور داری . ( در زبان آذری به عاشق شدن آلوده شدن هم گفته می شود . )
( ( داشت سلیمان ادب خود نگاه
مملکت آلوده نجست آین کلاه ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 210 . )
...
[مشاهده متن کامل]

آخشاملار چراغ یانار آلوده لر دولانار
بیلمیرم ندن دی آخی آلا گوزلر سولانار.
مـعنی: هنگام غروب که چراغ های خانه ها روشن می شود. انسان های عاشق در کوچه ها دنبال کمشده ی خود می گردند
نمی دانم چه حکمتی دارد که چشمهای عاشقشان لبریز از اشک می شود.

spotty
polluted
پلشت
ناپاک
وسن
وشن

بپرس