اثار

/~AsAr/

    traces
    relics
    rellcs
    monuments
    traditions

فارسی به انگلیسی

اثار ادبی
literary works, literature

اثار اصیل
canon

اثار شعری
poetry

اثار صوتی
sound effects

اثار عتیقه و هنری کوچک
bric-a-brac

اثار هنری
artwork

اثار هنری عهد عتیق
antiquities

مترادف ها

phenomena (اسم)
اثار

پیشنهاد کاربران

the entire corpus of Shakespeare’s works
a corpus of
آثار: کارها، آفرینه ها، آفریده ها، نوشته ها؛ نشان ها، نشانه ها، ردها؛ یادگارها، یادبودها، یادواره ها، یادمان ها؛ مانده ها، مانداک؛ آسیب ها؛ پِیامدها هنایا، هنایش ها
ردگذاریها یا ردگذار
جایگذاریها ؛ یعنی کسی که چیزی به جای میگذارد برابر آثار
آثار: اثر
یادگار . به جای گذاشته . کارهای انجام شده .
کلمه ( آثار ) جمع اثر است ، و اثر به معنای حاصل از هر چیزی است که با دیدن آن اثر پی به وجود آن چیز برده می شود، ولی غالبا استعمالش در شکلی است که از جای پای رونده ، در زمین می ماند.
اثر
مآثر
کاربر ghazal
مفر دِ آثار، میشه: اَثَر .
کسی میدونه مفرد آثار چی میشه لطفا بگه ممنون
آثار :�برانگیخت �
یادبوده ها

نشانه ها
نوشته ها
چیزی کی به جا مانده

أثار=برانگیخت

creations
آثار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس