اثاثه

/~asAse/

    equipment
    household furniture
    fittings
    household furniyure

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

furniture (اسم)
سامان، اسباب، مبل، وسایل، اثاثه، اثای خانه، پایه مبل و صندلی

utensils (اسم)
اثاثه

implements (اسم)
اثاثه

پیشنهاد کاربران

بپرس