ابن الوقت

/~ebnolvaqt/

    opportunist
    timeserver
    time - server

فارسی به انگلیسی

ابن الوقت بودن
opportunism

پیشنهاد کاربران

گربهٔ مرتضی علی. [گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ م ُ ت ِ ضا ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابن الوقت. کسی که نان به نرخ روز خورد.
زروان
به گذشته و آینده نیندیش و تنها به زمان حال بیندیش، سفارش درخشانی است.
دمخواه
Kiya aap ko sawal jawab cha he ye
سلام مثالها مولاناست نه مولوی
- زمانه ساز ؛ کسی که موافق و سازگار با روزگار باشد. ( ناظم الاطباء ) . آنکه بمقتضای رسم و عادت زمانیان معاش کند. ( آنندراج ) . ابن الوقت.
زمانه ساز شو تا دیر مانی
زمانه ساز مردم دیر مانند.
...
[مشاهده متن کامل]

؟ ( از صحاح الفرس یادداشت ایضاً ) .
تسلیم می کند به ستم ظلم رادلیر
جرم زمانه ساز فزون از زمانه ست.
صائب ( از آنندراج ) .

هوالعلیم
ابن الوقت : پسر زمان ؛ زاده فرصت ؛فرصت طلب

بپرس