ابراز

/~ebrAz/

    airing
    declaration
    demonstration
    expression
    manifestation
    voice
    divulging

فارسی به انگلیسی

ابراز احساسات
acclaim, acclamation, flag-waving, ovation

ابراز احساسات ایستاده در کنسرت
standing ovation

ابراز احساسات کردن
acclaim

ابراز ادعا
pretension

ابراز حسن نیت
send-off

ابراز داشتن
give

ابراز شگفتی
exclamation

ابراز ناخشنودی کردن
boo

ابراز نکردن
cork

ابراز نکردنی
inexpressible

ابراز وجود
self-assertion, self-expression

ابراز کردن
declare, demonstrate, express, profess, represent, voice, to divulge, to express

ابراز کردن تحقیر خود با بالا کشیدن بینی
sniff

ابراز کردن تردید خود با بالا کشیدن بینی
sniff

مترادف ها

manifestation (اسم)
ظهور، اشکار سازی، ابراز

expression (اسم)
سیما، حالت، بیان، قیافه، عبارت، تجلی، ابراز، کلمه بندی

proposal (اسم)
اظهار، پیشنهاد، ابراز، طرح پیشنهادی

پیشنهاد کاربران

آشکاراندن
- واژه بُرز در اوستایی، بِرِزَ ئیتی بوده به معنای بلندی و پشته و کوه و بزرگی و شکوه بوده است. ( برهان قاطع، ص 254، پانوشت واژه بَرز )
ابراز به معنای نشان دادن علایق و احساسات
فروشگاه اینترنتی
https://www. baneh. com
باسپاس
گفته شده

بپرس