اخرت

/~Axerat/

    afterlife
    eternity
    futurity
    future life

فارسی به انگلیسی

اخرت اندیش
otherworldly

مترادف ها

futurity (اسم)
اینده، اخرت

hereafter (اسم)
اخرت

other world (اسم)
اخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی

پیشنهاد کاربران

آخر تو
آخِرَت: ( دین ) پایان زمان، روزِ رستاخیز، روزِ دادوری، روزِ بازپسین، دیگرسرا، دیگرگیتی، آن جهانی
Das letzte Leben با تلفظ داس لِتزَه لِبِن به زبان آلمانی به معنای زندگی آخر یا آخرین زندگی .
Das transzendentale Leben با تلفظ داس ترانسندتاله لبن به معنای زندگی آنسوئی یا استعلایی.
Das ewige Leben با تلفظ داس اویگه لبن به معنای زندگی جاودانه.
...
[مشاهده متن کامل]

Das آرتیکِل یا علامت خنثی بودن از لحاظ جنسیت کلمه مورد نظر می باشد، در اینجا Leben یا زندگی.
هر متفکر و اندیشمند یا خیال پردازی که در مورد آخرت و یا زندگی اُخروی یا جاودانه بودن زندگی نتواند به سوال زیر یک پاسخ حقیقی و منطبق بر واقعیت ارائه دهد ( در درجه او به فرد خویش و بعد به دیگران ) از آخرت و سفر آخرت و معنا و مفهوم و هدف غائی یا نهائی زندگی و عشق انسانی و منشاء و چگونگی پیدایش جهان و زندگی استعلایی یا آنسوئی و یا after life و یا life after life هیچگونه خبر یا اطلاع دقیقی در دست نخواهد داشت، و آن سوال اینکه :
چرا خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی علمی و نه خدای لفظی یا کلمه ای و یا واژه ای و مقوله ای یا مفهومی و ایده ای و انتزاعی فهمانی و عقلانی آئینی و دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فرقه ای و حلقه ای که فقط در زبان و ادبیات و فهم و عقل یا خرد محض انسان موجود می باشد و در جای دیگری قابل دسترسی و یافتن نمی باشد ) در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار فقط یک سامان یا نظم کلی کیهانی و یک زندگی و عشق انسانی یا بطور کلی تر فقط یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین نیافریده است بلکه در هرکدام از آنها بطور مطلقا یکسان و برابر، هفت سامان یا نظم کلی کیهانی و هفت زندگانی و عشق انسانی و یا به بیانی دیگر هفت عالم راه بهمراه هفت آسمان و هفت زمین آفریده است ؟ پاسخ حقیقی به این سوال یکی از اصول یا پایه های علمی افسانه نوین آفرینش می باشد در میدان رقابت سالم و دوستانه و صلح آمیز با داستان آفرینش تورائی و ایوان گلی ئی و قرآنی و نی آفرینی آتئیزم.

گابریل یا جابریل و یا جبرئیل در اصل و ریشه فرشته پیام رسان و وحی از عالم غیب و امر و ملکوت به عالم شهود و خلق و مِلک نبوده است بلکه به شکل ایل گبریان یا ایل جبر گرایان یک بینش و باور بسیار قدیمی در اعصار دور دست تاریخ باستان در سر زمین های ایران و هندوستان . معنای آن تنها عبارت از باور به سرنوشت از پیش تعیین شده نبوده بلکه علاوه بر آن ، اعتقاد و باور و ایمان و امید به این حقیقت ژرف و بنیادی و ماورائی بوده است که زندگی و سعادت اولی و آخری یا مبدئی و ازلی و ابدی توسط آفریدگار کائنات یک بار برای همیشه و جاودانگی آفریده شده و تصویر کلی و جزئی آن در خاطره یا حافظه مطلق و بیکران خداوند متعال یک بار برای همیشه طوری ثبت و ضبط گردیده است که در ثبات و پایداری و تغییر ناپذیری و جاودانگی آن هیچگونه خلل و لرزش و لغزشی ایجاد نخواهد گردید و لذا انسان هیچگاه نمی تواند در فرم یا شکل و یا صورت و محتوای آن کوچکترین دخل و تصرفی بنماید و یا به کمک کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی خود کوچکترین اثر مثبت یا منفی روی آن بگذارد. نتیجه اینکه این دنیا مزرعه آخرت نمی باشد و انسان معقول و منطقی و واقف و بیدار و آگاه و هوشیار انسانی خواهد بود که کاری به زندگی و سعادت اُخروی یا آخری نداشته باشد بلکه توجهات و تمایلات و گرایشات فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل خود را بطور کامل معطوف به این زندگی نماید و سعی و کوشش او بر این باشد که تا حد توان سطح زندگی دنیوی فردی و خانوادگی و اجتماعی خود را ارتقاء دهد و با هدف رسیدن و دست یافتن به سعادت دنیوی حرکت کند و بیندیشد و حس و فکر و خیال کند. انسان اگر زندگی دنیوی خود را به بهشت تبدیل نماید، بر اثر آن به اندازه سر یک سوزن و یا به اندازه کوچکترین اتم و یا به قدر کوتاه ترین طول موج نور نامرئی به شادی خداوند افزوده نخواهد شد و اگر در عوض و بر عکس آن، زندگی دنیوی خود را به جهنم تبدیل نماید بر اثر آن به همان قدر و اندازه از شادی خداوند کاسته نخواهد گردید. زیرا شادی خداوند در قالب کلی مطلق و بیکران است و مشمول حال نوسانات افزایش و کاهش نمی باشد بلکه فقط در قالب جزئیات کثیر و فراوان و گوناگون زنده نباتی و حیوانی و انسانی. خداوند متعال انسان را بخاطر طاعت و بندگی و یا الا یعبدون و امتحان و آزمایش نیآفریده است بلکه برای شریک نمودن انسان ( و بقیه موجودات مفید و زنده دیگر ) در زندگی جاودانه و بیکران خویش و گفت و شنود متقابل در سطح کمال ایده آل . در طول زندگی دنیوی انسان می تواند بر اثر مشاهده و امتحان و آزمایش واقعیت عینی و بطور کلی طبیعت و کیهان خود را بطور کامل و خدا را بطور نسبی دوباره شناسایی نماید. انسان به کمک کلیه معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفه های آزاد و حکمت های گوناگون دینی و معارف حاصل از کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفان های مختلف دینی و جمع این معارف روی همدیگر هرگز به شناخت کامل خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از راه شناخت شناخت ظاهر و باطن واقعیت یا بطور کلی طبیعت و کیهان و طبع یا طبیعت خویش به روش علمی. این دنیا سرای اولی و وسطی و آخری و ابدی و ازلی و یا فانی و باقی ما انسان ها بهمراه موجودات دیگر می باشد و ترک این دنیا توسط انسان مطلقا محال و غیر ممکن است و محیط این دنیا بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر می باشد و هیچگونه آمد و رفت از بیرون به درون و یا از درون بخارج آن صورت نمی پذیر و رُخ نمی دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

در این زمینه ، دعوت شاعرانه حافظ شیرین سخن به شکل زیر : بیا تا سقف این فلک را بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ، یک بلند پروازی کودکانه و خیالی بیش نبوده و نمی باشد.

پیام جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی به عنوان برترین پیام از طرف بنیانگذاران ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام برای انسان به ارمغان آورده نشده است بلکه ریشه در سرزمین های ایران و هندوستان دارد در اعصار دور دست باستان قبل از پیدایش خط و شاید در عصر غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار و جمع آوری میوه درختان و سبزی و غلات وحشی و خودرو . سمبل ها یا نماد های بجای مانده از آن اعصار در مورد جاودانه بودن عشق و زندگی عبارت اند از :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - گردونه مهر خردمندان گم نام میترائی .
ب - گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو.
این دو سمبل هرکدام دارای یک نشان کوچکتری هم می باشند تحت نام های چلیپا یا سواستیکا یا صلیب غلابی و یا شکسته .
این دو گردونه به انسان باستانی و امروز این حقیقت ژرف و ماورایی را آموخته و می آموزند که عشق و زندگی انسانی بصورت خطی و پیوسته ( یعنی یک بار متولد شدن و دیگر نمردن ) جاودانه نمی باشند بلکه منقطع و ناپیوسته و دایره وار و پشت سرهم و در طول همدیگر و در مسیر تک بُعدی زمان و بیزمانی به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه.
گردونه مهر میترائیان اشاره به حرکت خورشید بدور زمین نداشته است بلکه حرکت دایره وار عشق و زندگی که همیشه پس از یک دور کامل به نقطه اول بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند. میترا خدای خورشید نبوده بلکه خدای عشق و زندگی و وارونه همسر وی الهه ماه نبوده بلکه الهه عشق و زندگی. حروف اول نام آندو را به زبان لاتین می توان به شکل MW در کنار هم قرار داد. شیوا و شاکتی SS هندوان هم به همین ترتیب. این دو سمبل کوچکتر روی این دو گردونه یعنی چلیپا یا سواستیکا، هردو اشاره به این حقیقت ژرف و باطنی داشته و دارند و آن اینکه هر فرد انسانی چه زن و چه مرد در عین واحد و بطور همزمان و روی همدیگر دارای حداقل دو جنبه یا دو بُعد انسانی می باشد هم زن و هم مرد ؛ یکی واقعی و عینی و شهودی و پدیدار شده و آشکار و ظاهری و بیرونی و دیگری غیر واقعی و عینی و شهودی و پدیدار نشده و درونی و باطنی و سایه وار.
این دو نیم زوج بنیادی و خودی در مبداء و اول و ازل بطور همزمان و هم سن در کنار همدیگر آفریده شده اند و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به روش غیر همجنس یا هترو در قالب یک زوج بنیادی و خودی و ملکوتی یا آسمانی در سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی با کمیت و کیفیت بهشت برین . اما در طول سلسله بسیار دراز یا طویل نظم و زندگی های دنیوی بطور همزمان نمی توانند در کنار هم متولد شوند و زندگی آسمانی خودرا تجربه نمایند بلکه پشت سر همدیگر و هرکدام در دنیای واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش که پشت سرهم از خمیر مایه همین این دنیا آفریده خواهند شد. این گیتی یا دنیا یا عالم یا کیهان و یا جهانی که در آن زندگی می کنیم از نوع مادی - روانی با بذر قابل رشد روحی می باشد و آن دنیایی که نیم زوج ملکوتی هرکدام از ما افراد انسانی در آن متولد خواهد شد و زندگی و زوجیت با غیر و عشق به غیر را تجربه خواهد نمود از همین نوع دنیا می باشد. علاوه بر این دو عالم، پنج عالم دیگر هم وجود دارند که از نوع روحی - روانی با بذر قابل رشد مادی خواهند بود. آن پنج عالم به بقیه هشت عضو خانواده های خودی و بنیادی و آسمانی افراد انسانی این دنیا تعلق دارند. این هفت عالم در حال حاظر بصورت طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط وجود ندارند بلکه یکی عینی و شش تا باطنی و در ظهورات متوالی بهمراه هفت آسمان و هفت زمین خاص و ویژه خویش در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوا ها به ظهور و پیدایش و کثرت خواهند رسید و عمر های کلی و جزئی دنیوی خودرا تجربه و سپری خواهند نمود. و آنهم هرکدام نه یک بار بلکه بطور فراوان با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد. البته نه مبداء و معاد دینی که معارف مربوط به آن پر از ابهام و اوهام و خرافات و بسیار گمراه کننده می باشد بلکه علمی . لذا بر خلاف بینش و باور ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، انسان فقط دارای یک زندگی دنیوی و یک عشق و یک میل و سرنوشت جنسی نمی باشد که پس از مرگ از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی برزخ و الا آخر منجر شود ، بلکه دارای زندگی های فراوان دنیوی با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد اشاره شده و به تعداد ظهورات و پیدایش های متوالی همین عالم. برای محاسبه و تعیین تعداد زندگی های دنیوی ، نیازی نداریم که علامه دهر یا فرهیخته و فرخنده و فرزانه باشیم بلکه کافیست که دو ثابت کلی و جاودانه زیر را کشف نمائیم:
الف - فاصله زمانی طول سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد به سال ( شمسی مفید تر خواهد بود تا قمری ) .
ب - طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی محتوای کیهان در مرکز و وقوع دو مه بانگ متوالی.
آنگاه می توان به کمک یک ماشین حساب معمولی نتیجه بند الف را بر نتیجه بند ب تقسیم نمود و سپس نتیجه حاصله را بر عدد ۷ تقسیم کرد و آنرا بخاطر سپرد و دانست که آن مقدار برای همه افراد انسانی برابر و یکی می باشد. نیم زوج ملکوتی هم درست به همان اندازه از زندگی دنیوی مثل ما برخوردار خواهد بود و انسان های پنج عالم روحی - روانی با بذر قابل رشد مادی هم به همین اندازه.
آخرت یعنی زندگی آخری در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین درست همانند همان زندگی اولی یا مبدئی و ازلی و ابدی پس از پایان سفر یعنی بعد از وقوع آخرین مه بانگ و نه برپائی قیامت کبرا ( کبری ) دینی . برخلاف بینش و باور دینی بخصوص مسیحیت و اسلام ، خداوند متعال در هیچ زمان و بیزمانی و در هیچ مکان و بیمکانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری هرگز مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و سزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار و نخواهد نمود. و خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل و یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجّوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
در طی احداث هرکدام از این همه معابد یا عبادتگاه های ریز و درشت که در طول تاریخ تاکنون روی کره زمین ساخته شده اند، انگشتان مبارک یک پیشوا و مرجع تقلید آئینی و دینی و فرمانروایان و حکمرانان خاکی یا زخمی نشده است. نتیجه اینکه این معابد به امر خداوند متعال احداث نگردیده اند بلکه تحت تاثیر گرمای آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نامجویی و نام آوری و شهرت طلبی از طریق وسوسه گری های ابلیس یا شیطان و یا اهریمن درونی و باطنی خود بشر.

The Last Day
the Hereafter
the life hereafter
the future life
قیامت
the world/life to come
خانه فردا. [ ن َ / ن ِ ی ِ ف َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) عالم آخرت. ( ناظم الاطباء ) . سرای دیگر. آن دنیا. عقبی. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) :
هر که درین خانه شبی داد کرد
خانه فردای خود آباد کرد.
نظامی ( از آنندراج ) .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس