ابشخور

/~AbeSxor/

    destiny
    capacity
    fount
    portion
    trough
    water hole
    watering place
    watering - trough
    [fig.] destiny

مترادف ها

destiny (اسم)
سرگذشت، تقدیر، سرنوشت، فلک، ابشخور، نصیب و قسمت

trough (اسم)
تغار، ابشخور، سنگاب

watering place (اسم)
مخزن، اب انبار، ابشخور، مشرب، استخر، محل چشمه اب معدنی

پیشنهاد کاربران

نصیب
بهره
واژه ی آبشخور در هستی شناسی برای سرچشمه و منشا و مبدا بسیار بکارمی رود چون:
آبشخور این فکر: منشا این فکر.
این فکر از بهمان چیز آبشخور می گیرد: این فکر از بهمان چیز نشأت می گیرد.
پارسی را پاس بداریم.
منبعی که از آن برداشت می شود
منشأ
مبدا ریشه
سرچشمه
مشرب ( آبشخور )
سرچشمه. جای که از آن میتوان آبی گوارا نوشید
آبشخور با توجه به خود کلمه سرچشمه ی جایی که میتوان آبی گوارا نوشید
سرچشمه
جایی که آبی گوارا دارد
سر چشمه

نصیب وقسمت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس