عمل کردنعمل کردن با بی دقتیعمل کردن با جراتعمل کردن با خشونتعمل کردن با خودنمایی و فضل فروشیعمل کردن با غلو و احساساتعمل کردن باهم و به طور هماهنگعمل کردن بر ضد چیزیعمل کردن بهعمل کردن به عنوان چیزیعمل کردن به قولعمل کردنیعملاعملا'عملا امتحان کردنعملا بی سوادعملگیعملگی کردنعملهعمله هاعملکردعملکرد ماشینعملکردیعملیعملی بودنعملیاتعملیات اکتشافیعملیات اکروباتیک هواپیما و پروازعملیات تخریبیعملیات جنگیعملیات چشمگیرعملیات ضد شورشعملیات طرح ریزی شدهعملیات قهرمانیعملیات نظامیعملیاتیعملیگریعمهعمه اقلی پسرعمهعمه زادهعموعمو زادهعمواقلیعمودعمود بر درازای کشتیعمود بودگیعموداعمودا'عمودیعموم