کیسه

/kise/

    bag
    sack
    purse
    glove used by rubbers in a turkish bath
    flannel
    pouch
    marsupia
    cyst
    rough glove used by rubbers in a turkish bath
    [zool.] pouch
    [med.] cyst
    cell
    pack
    poke
    sac

فارسی به انگلیسی

کیسه الله بختی
lucky dip

کیسه ای
bag

کیسه باد
air bladder

کیسه باد در اتومبیل
air bag

کیسه بندی
encystment

کیسه بندی کردن
encyst

کیسه بوکس
punching bag

کیسه بیضه
scrotum

کیسه پلاستیکی نازک
film

کیسه پلاستیکی و زیپ دار برای حمل جسد از رزمگاه
body bag

کیسه پلاستیکی و زیپ دار برای حمل جسد از محل حادثه
body bag

کیسه پول
moneybag

کیسه تن
hydra

کیسه تنان
cnidarian

کیسه چرمی
musette bag, sporran

کیسه چرمی برای حمل پست
mailbag

کیسه حاوی تکه های پارچه
ragbag

کیسه خانه
scrotum

کیسه خواب
sleeping bag

کیسه دار
marsupial, pouched, encysted

مترادف ها

bourse (اسم)
صرافی، کیسه، بورس، حمل، قیمت

bladder (اسم)
بادکنک، کیسه، مثانه، ابدان، کمیزدان، پیشاب دان

bag (اسم)
کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال

sac (اسم)
کیسه، عضو کیسه مانند جانور

sack (اسم)
کیسه، ساک، جوال، یغما، خیک، خیگ، گونی، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، شراب سفید پر الکل و تلخ

pouch (اسم)
کیسه، چنته، کیسه کوچک، کیف پول

cyst (اسم)
کیسه، مثانه، تخمدان

cod (اسم)
کیسه، چنته، نوعی ماهی، پوسته، ماهی کاد، کیسه کوچک، غلاف سبوس

bagging (اسم)
کیسه، پارچه کیسه ای

bung (اسم)
کیسه، در پوش، چوب پنبه بشکه، دریچه مجرا، دروغ

capsule (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، سر پوش، پوشینه

theca (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، غلاف

sinus (اسم)
کیسه، حفره، گودال، جیب، ناسور، معصره، درون حفره های پیشانی و گونه ها

purse (اسم)
دارایی، کیسه، پول، کیف پول، کیف زنانه، کیسه پول، وجوهات خزانه

پیشنهاد کاربران

مفشوره ( به کرمونی— کیسه کوچک همراه مادر بزرگها که دولو یا دول یا دولک هم نام داشت و همه چیز از جمله تَل ( تلخکی ) و شیره هم در آن بود.
ترانه ای کرمونی هست که میگه:
آی ننو آی نَنْبابا مفشوره بیارید
ور دوای حال زارم تَل بذارید
خورجین
چنته
چَنته
واژه جایگزین واژه صد درصد عربی کیسه فقط واژه های پهلوی انبان، انبانه، هنبان است واژه های نسک، نسکا، نسکه این واژه های جایگزین واژه صد درصد عربی کتاب هستند که من به اشتباه گفتم تمام.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه کیسه
معادل ابجد 95
تعداد حروف 4
تلفظ [kise]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از عربی: کیس] [قدیمی]
مختصات ( س ) ( اِ. )
آواشناسی kise
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

واژگان مترادف و متضاد
واژه کیسه صد درصد عربی است واژه جایگزین پارسی انبان، انبانه، هنبان، نسک، نسکا، نسکه این واژه هستند.

در سیرجان به معنی الهی بمیری و با کیسه در مرده شور خانه صورتت را بشورند
گمان کردم
توشه دان/گوال/تاچه/بارجامه/تایچه و گاله، بستگی به اینکه چه کارکردی را بخواهیم، ماناک کیسه میدهد
کیس یا کیسه در پارسی همریشه با سیست ( cyst ) در انگلیسی
به تیم فوتبال استقلال هم کیسه گفته می شود.
همیان . . . . .
کوله پشتی
کیسه یا توبره [ اصطلاح ارز دیجیتال]وقتی شما مقدار بسیار زیادی از یک ارز دیجیتال خاص را دارید، اصطلاحا گفته می شود که شما یک کیسه ( Bag ) از آن دارید. اصطلاح �شل کردن سر کیسه� را به یاد می آورید؟
جوال میشه تلفن البته در عربی
قابل توجه آقای حمیدرضا داعی
کیسه انفرادی:[اصطلاح نظامی]کیسه‎ای است معمولا برزنتی که برای نگهداری لباس و وسایل شخص رزمنده بکار می‎رود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )

جوال
چاتس
( در گویش مردم شهر سیریز ) جیب
در پارسی " گوال ، هنبان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
گوال هوا = کیسه هوا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس