که

/kah/

    as
    but
    that
    when
    where
    whether
    which
    who
    whom
    [adj.] young
    little
    [n.] young or insignificant fellow
    [used idiomatically]
    and

مترادف ها

which (ضمير)
کدام، که، این، که این

who (ضمير)
که، کی، چه کسی، چه شخصی، چه اشخاصی

whom (ضمير)
که، چه کسی، به چه کسی، چه کسی را، کسیکه، ان کسی که

as if (حرف ربط)
همچنانکه، که، مثل اینکه

that (حرف ربط)
که

than (حرف ربط)
که، تا اینکه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
کهکهکهکهکه
که چی باشه. که چی. که چی مثلاً
که چی بشه.
از آسیبهایی است که جبران ( جغران ) شدنش گران است و باید هوشیار بود تا گرفتار پیامدهای آن نگردید.
حشو در خطاهای زبانی؛ آنچه که. . .
به گفته سمیعی گیلانی، یکی از رایج ترین خطاهای زبانی، آوردن که پس از کلمه آنچه است. این امر در متون معتبر فارسی دیده نمی شود و خطایی است که سبب حشو قبیح در متن می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

آنچه [که] مردم به عنوان یک راز، پنهان نگه می دارند، عمومی ترین، عادی ترین و غالب ترین چیز است.
در مثال بالا به کلمه ای که در قلاب آورده شده دقت کنید. می توان آنها را حذف کرد، بدون اینکه به معنا خللی وارد شود. ( هویت، میلان کوندرا )
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. در این جا، برای این که به یاد داشته باشیم که\ آنچه که/ نداریم فرض کنید در حین گفت و گو ها، خریدار به فروشنده می گوید: آن چک، فلان. در این حال، فروشنده که قبلاً قید کرده بود تا چک ها را دریافت نکنم معامله صورت نخواهد گرفت یادآور می شود که آن چک اشتباه است و این چک یا همین چک هایی که الان تحویل می دهی درست است.

نشانه معرفه مانند the In English. نمونه کتابِ کَه ( کتابی که می شناسی ) مثال : کتابِ که را کجا هَشتی؟ کتابِ کَه را کُجا گُذاشتی؟ نمونه دیگر بچه که ( بچه هه ) مثال: ببین بچه کَه چی می خواهد؟ نمونه دیگر خانه کَه ( خونه هه )
1_حرف ربط
2_کوه
یکی مرغ بر کوهی نشست و خاست
بر آن که چه افزود زان که چه کاست
3_کاه
بشنو اکنون صورت افسانه را
لیک هین از که جداکن دانه را
✏ �مولانا�
کسی می داند کُه با ضم ک چە معنی می دهد.
این گونه
واژه که
معادل ابجد 25
تعداد حروف 2
تلفظ [ke]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: kē]
مختصات ( کِ ) ( ص . )
آواشناسی kah
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
که = از
گم نامی به که بدنامی . ( امثال و حکم دهخدا چ 3 ص 1323 ) .
Que در فرانسوی و اسپانیایی همان کارکرد " که" در فارسی را دارد. به مثال زیر توجه کنید:
کتابی را که دیروز خریدم امروز خواندم.
J'ai lu le livre que j'ai achet� hier
Le� el libro que compr� ayer
...
[مشاهده متن کامل]

بررسی اینکه حرف ربط که در فارسی با حرف ربط que در فرانسوی و اسپانیایی، ریشه مشترک دارد یا نه ، بماند برای تحقیق دوستداران اینگونه موضوعات

در مهاباد اصفهان یعنی کرد؟، انجام داد
معنی که در بیت
که من به حسن تو ماهی ندیده ام طالع /که من به قد تو سروی ندیده ام مایل
چیست؟
از آنکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) زیرا که. بجهت آنکه. بعلت آنکه : و این بیابان را بیابان کرکسکوه خوانند از آنکه یکی کوهی است خرد اندر مغرب این بیابان که آنرا کرکسکوه خوانند. و این بیابان را بدان کوه بازخوانند. ( حدود العالم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بروز کرد نیارم بخانه هیچ مقام
ار آنکه خانه پر از اسپغول جانور است.
بهرامی.
از آن جهت که به علت آن که : ( ایشان ندانند از آن که اندیشه نکنند. ) ( تفسیر ابوالفتوح )
|| ( حرف اضافه ٔ مرکب ) تا : پس بندوی خبر مخالفان بهرام [ چوبینه ] بگفت، که اینک آمده اند بیست هزار مرد، بهواداری تو. پرویز گفت بتو شادترم از آنکه بدین سپاه. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .

که در عربی مَن می شود و از مِن ، این دو را اشتباه نگیرید.
کِهْ: در پهلوی کس kas بوده است.
( ( چنین یادگاری شد اندر جهان
برو آفرین از کهان و مهان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215 . )

"که" در تاریخ بیهقی به معنی" حتی "هم آمده است.
"خداوند پادشاه است آنچه فرمودنی است بفرماید که اگر بر وی قرمطی درست گردد در خون وی سخن نگویم" . ( که اگر:حتی اگر )
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۶.
هَیا ، هائوو یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای که است
( ( که )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس