واپایی
دورفرمان به جای کنترل از راه دور
کنترل= مهار
فرمان گر
پاییدن پی در پی بیشتر درسته یا پایش
پایش - واپایش
واپایش
کنترل دارای معانی مختلفی حسب کاربرد آن است: گاهی به معنی سنجش مانند کنترل داده ها یعنی سنجش یا اندازه گیری داده ها، گاهی به معنی پایش یا مراقبت مانند کنترل کیفیت و گاهی به معنی مهار و هدایت مانند کنترل خطر
اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به کار ببریم، چه برابری داریم که به جای این وام واژه بگذاریم؟
بیایید و در این بارش فکری همراه شوید. بسته به بافت، این برابرها به جای کنترل به کار می آید.
🔻 دیگرکنترلی:
... [مشاهده متن کامل]
🔸مدیریت کردن
🔹احاطه داشتن
🔸تسلط یافتن
🔹سلطه داشتن
🔸اشراف داشتن
🔹مهار کردن
🔸سایه انداختن
🔹غالب بودن
🔸غلبه داشتن
🔹در اختیار گرفتن
🔸زیرنظر گرفتن
🔹مراقبت کردن
🔸بازرسی کردن
🔹تحت نظر گرفتن
🔸هدایت کردن
🔹بازدید کردن
🔸تفتیش کردن
🔹وارسی کردن
🔸در شمار آوردن
🔹جُستن
🔸جست وجو کردن
🔹غالب آمدن
🔸در چنگ داشتن
🔹راهبری کردن
🔸تفوق یافتن
🔹استیلا داشتن
🔸مُنقاد کردن
🔹نظام بخشیدن
🔸نظم دادن
🔹اداره کردن
🔸قانونمند ساختن
🔹عنان کسی را در دست گرفتن
🔻 خودکنترلی:
🔸مدارا کردن
🔹ساختن
🔸تحمل کردن
🔹خون سرد ماندن
🔸خشم را فروخوردن
🔹خم به ابرو نیاوردن
🔸صبوری کردن
🔹دندان بر جگر گذاشتن
خانهٔ ویراستار
درسته واژگان هم معنی زیادی دارد هم در اوستایی هم پهلوی/:
ولی سختش نکنید همان ( ( ( مهار ) ) ) زیبا و درست است
کنترل: واپایش
نظارت: پایش
قدرت یا اختیار برای هدایت یا مدیریت
قدرت داشتن بر
فرمان داری
کنترل کردن = وَرسیدن
کنترل = وَرسِش
کنترل کننده = وَرسِشگر
( برساخته از �وَرس� که به معنای مهار و افسار شتر است )
بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
کُنتُرُل
واژه ای با ریشه لاتینی ، کافت و کاو control
: cont - rolcont در اسل contra بوده که برای کوتاه کُنی و آسان گویی دو وات r و a اُفتاده است و به مینه ی پاد ، ضد است.
rol = غلتیدن ، غلتاندن
... [مشاهده متن کامل]
در گزشته ها چیزی را که به شکل تومار یا پیچیدنی بوده برای وارسی درونه هایش ( محتویاتش ) باید آن را با وارونه یا واژونه ( برعکس ) غلتاندن ، می گشودند.
کنترل یک لغت فرانسویست که از چهارکلمه : کُن، تو، روئیت آنرا= تو آن را روئیت کن ، ترکیب وساخته
شده است.
کنترل کردن = وَرسیدن
کنترل = وَرسِش
کنترل کننده = وَرسِشگر
( برساخته از �وَرس� که به معنای مهار و افسار شتر است )
فِساریدن = کنترل کردن
فِسارش = کنترل
فِسارشگر = کنترل کننده
{برساخته از �فسار� که دیسه دیگری از � افسار� است}
بانش
برابر پارسی �کنترل� : واپایش
برابر پارسی �نظارت� :پایش
دارش
در واژه خویشتن داری ، دار، به معنای کنترل است
در محاوره هم بعل داراندن به معنی کنترل کردن و مدیریت کردن به کار میرود
نمونه: خودم میدارونمش
فرمان؟ برای نمونه "تحت فرمان" بجای "تحت کنترل".
کنترل CONTROL :[اصطلاح جامعه شناسی] وسیله ای آماری یا تجربی برای ثابت نگهداشتن بعضی متغیرها به منظور مطالعه ی تأثیر علّی متغیرهای دیگر.
منبع https://rasekhoon. net
کنترل
این واژه به فراخور جایش در فَراز مینه های گوناگون دارد :
پایِش ، واپایش ، واپایی ، بازبینی ، باز رسی ، بازجویی ،
نگره ، نگری ، باز نگری ( نظارت )
مِهتری ( مَهار )
پادرسی ، پادپایی ، پادجویی ، پادبینی
پیراداری
اوپَرَتات ( اوستایی ) که برای آن ریشه op در زبان نیا هندواروپایی در نظر گرفته شده و ریشه واژه هایی مانند operate، operator، operation و . . . می باشد.
فرمان
فلان جا زیر فرمان شورشیان است
کنترل = بشمارگری.
پایش
چیرگی
دامیستیش ( دامیستِش ) ریشه واژه:دامیست+ - ِش ( پارسی نو ) دامیتیدن بُن:دامیت ریشه:دامی ( پارسی نو ) دِدِمیست ریشه :دامیست ( پارسی نو ) اِپَیچ اِپَیج ریشه :اپی + جلوگیری ( پارسی نو ) پَری یُر ریشه :پری + اور ( پارسی نو )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)