اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح )
سپاس خدای را که فرمان و سپاسش در آفریدگان جاری است و بزرگواری اش با کرمش آشکار است،
سوال، بزرگواری خداوند آشکار است با چی؟
پاسخ، با کرمش.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
ای خدای بزرگ از تو خواستارم در هر زمینه ای از سر لطف و کرامت به تو و کسانیکه تو میخواهی توجه کنم . . . .
علّامه مهدی بارانی
کرم: نام رنگی از رنگها در زبان اصیل پارسی است و همان قهوه ای است
البته آن چی که پایین نوشتم لوازم آرایشی است واژهش فرانسوی است
البته واژه جانور کرم فارسی است.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. فرهنگ لغت عمید
کَرْم: تاک، انگور که از آن باده سازند
( آتش گرم با آب کَرْم در هم آمیخته ) ( مقامات حمیدی، مقاله ی پنجم )
واژه کرم
معادل ابجد 260
تعداد حروف 3
تلفظ [kerem]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: cr�me]
مختصات ( کِ ) ( اِ. )
آواشناسی karam
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
کرم ( انگلیسی ورم worm )
ازریشه هندواروپائی ور - wer یا پیچیدن و خم شدن و ورمی - wrmi وکرمیش - kermish یا کرم ودر اوستا کرم kerema ودر سانسکریت کرمیkermi و در لاتین ورمیس vermis برگرفته از فارسی در عبری کرمیل krmi و در عربی قرمز نامیده میشود.
کَرَم
اربی شده ی " گِرام ، گِرامی " پارسی
این واژه ریشه پارسی دارد و معرب شده گرامی است.
تازی از این واژه گ ر م را گرفته و به کرم تبدیل نموده.
سپس اکرم ، مکرم، مکرمه، اکرام و کرم را برساخته کرده.
اکرم و مکرمه و اکرام هرسه به معنای گرامی است.
کَرَم، صفتی است که به فرد گرامی نصبت داده می شود و به معنای جود، دهش و بخشش است.
نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
... [مشاهده متن کامل]
dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو
معنی کرم: بخشیدن
علاو بر معانی که عزیزان فرمودند،
کِرِم کِرِم به صداى خوردن چیزی مثل قند که صدا بدهد هنگام خوردن هم می گویند که صداى جالبی نیست.
جرقه : برق ، درخشش
هشام
جوان مردی، بزرگواری، لطف
برای اگاهی بسیاری از ایرانیان باید بگویم ک کرم شاه شاه کرمان بود که در زمان فروپاشی پادشاهی اشکانی و پدیداری اردشیر بابکان بر استان کرمان فرمانروایی میکرد و ریشه نام کرمان نیز از همین شاهنشاه گرفته شده است و کرم یک نام ایرانی میباشد
به کِرم در زبان ترکی قورد یا قورداخ گفته می شود .
آغاجی اؤز ایچینن "قورد" یئیر :
ترجمه:
درخت را از درون خودش کرم می خورد.
شعر :
پور دستان را برادر کشت این نبود شگفــــت
لطمه از کرم درون خویش می بیند درخــــت ( علی باقری )
خُم های پراز انگور . یا معدن فلز . باغهای انگور
بخشندگی. بخشنده
بزرگی
کخ
جود
مترادف:آزادگان
معنی:بخشش، بزرگی، بزرگواری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)