blur, cloud, dull, to be offended, to become turbid
کدر شدنی
tarnishable
کدر کردن
blur, cloud, mat, obscure, roil, dull, dull, to tarnish, to offend
کدر کردن سطح فلز
tarnish
کدر کردن شیشه
frost
مترادف ها
opaque(صفت)
مات، مبهم، غیر شفاف، کدر
glum(صفت)
اوقات تلخ، رنجیده، افسرده، کدر، ملول، عبوس
turbid(صفت)
گل الود، تیره، مه الود، کدر، درهم و برهم
canescent(صفت)
سفید مایل به تار، کدر
low-spirited(صفت)
افسرده، کدر، گرفته، دلتنگ، دارای روحیه بد، دل مرده
پیشنهاد کاربران
کِدِر = نِشواره
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
opaque
کدر در ترکی = غم غمگین شدن = اوزولمک ، کدرلنمک
معنی کدر میشه تار چون مثلا شفاف هم میشه روشن و زلال
کدر بودن به معنی تار بودن است.
معنی بی جلا، بی رونق ، بی فروغ ، بی نور و. . . متضاد روشن شفاف برابر پارسیتیره ، تار گرفته و. . .
مخالف * شفاف معنی * کدر است و دیده نمیشود بورس تار و تیره