پارازیت

/pArAzit/

مترادف ها

noise (اسم)
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت

parasite (اسم)
طفیلی، انگل، صدای مزاحم، پارازیت

mush (اسم)
خش خش، خمیر نرم، احساسات بیش از حد، سفر پیاده در برف، حریره ارد ذرت، صدای مزاحم، پارازیت

پیشنهاد کاربران

مفت خور، انگل، توفیلی
parasite
Static
پارازیت دررحل جدول = سربار ، سرباری
کنایه از :
" انگل "
"زگیل"
خشناک
حشو . . . زاید. . . . انگل . . . .
انگل
جان داری که میزبان را کم توان و کم جان می کند ولی به روال به مرگ میزبان نمی انجامد.
مسخره کردن
حاشیه رفتن
نویز
نویز گیر ( اسپلیتر ) : دفع کننده نویز.
پارازیت
این واژه از زبان فَرانَکی ( فرانسَوی ) به پارسی درآمده ولی بَخشَک هایش ( اجزائش ) ایرانی - اروپایی اند .
پارازیت : پارا - زیت
پارا = پیرا در پارسی به مینه ء پیرامون ، در کنار
زیت = sit انگلیسی و نِشست یا شَست یا سَت پارسی کهن
...
[مشاهده متن کامل]

مینه : کنار کَسی که دارد خوراک می خورد نشستن و مُفتَک در خوراک او انباز ( شریک ) شدن. در زبانزد آمیانه چَترباز ، مفتخور یا انگل.
گرته برداری :
پیرانِشَست ، پیراشَست ، پیراسَت
نوکته: وات های " ن " و " ش " در نشستن پیشوند و میانوند هستند.

در طب به معنی انگل میباشد.
هو
با سلام، در طب به معنی انگل هست و علمی در پزشکی بنام پاراسیتولوژی یا انگل شناسی داریم.
با تشکر
واژه ای فرانسوی - طُفیل، آویزون! -
موج منفی، بسامد اخلالگر، خیزِ خراب کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس