وای

/vAy/

    ah
    oh
    woe
    alas
    nuts
    drat
    why
    woe!
    alas!
    ah!
    damnation
    mercy
    oops
    poof
    rats
    shucks
    whew
    woe
    wow

فارسی به انگلیسی

وای بر من
woe is me!

وای به حال
heaven save us from..., it is an ill... (that), woe is..., woe betide

پیشنهاد کاربران

وای یکی از دیرپاترین واژه های زبان فارسی است. بازماندهای این واژه در فارسی میانه ( وات/ واد ) ، در زبان امروزین ما به نام �باد� کاربرد دارد. همچنین خودِ واژه وای گمان می رود همان است که در شبه جمله هایی مانند �ای وای�، و �وای بر تو� همچنان بازمانده است. نام وای در بخش گاتاهای اوستا با این که اشاره ای به ایزد وای ندارد به شکل ( at v� vay�i ) آماده است که می گوید اگر از مغان روی برتابید، سرانجام بانگ وای و دریغ و افسوس برخواهید آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

در اردیبهشت یشت، در آنجا که اهریمن از هماورد خویش به تنگ می آید، می گوید: �اهریمن تباهکار گفت: وای بر من از ( دستِ ) اردیبهشت. �
این سخن اهریمن را باید در کنار این اشارهٔ رام یشت دید که می گوید نام وای را باید به هنگام رویارویی با دشمنی تشنه به خون، و زمانی که کسی دربند دشمن شده است، برخواند. [۵] گفتار �وای بر من� هم گمان می رود از همین جایگاه برخاسته است. تا جایی که گزارش یاد شده به قرآن هم راه یافته است. چنان که در آیهٔ دوم از سورهٔ ابراهیم می خوانیم که: �. . . وَوَیْلٌ لِّلْکافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ…�، یعنی وای بر کافران از شکنجهٔ سخت. واژه �وَیل� که همچون تدبیری بلاغی بارها در قرآن به کار رفته، و به معنی زنهار دادن و هشدار دادن، همراه با افسوس بوده است. تمام مفسران و مترجمان صدهای نخست اسلامی این گفتار را در فارسی به �وای بر…� برگردانده اند. این واژه وام گیری ای از واژه وایِ فارسی است که در زبان عربی دگرگون شده و به ریخت ویل درآمده است.

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
وایوایوایوایوای
منبع. فرهنگ عمید
وای
واژه وای
معادل ابجد 17
تعداد حروف 3
تلفظ vāy
نقش دستوری اختصار
ترکیب ( شبه جمله ) [پهلوی: vāē] [عامیانه]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی vAy
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی

وای
باد/ واد/وای
بچم هوا و باد است
گر بگرداند ز مهر تو زمانی رأی رای
باشد از غم روز و شب جان وی اندر وای وای
فغان
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
حافظ.
شبیه "Oy vey" یهودیان است. . . . دقیقا به همین معنی ای وای!. . .
درود ُ سپاس
در پهلوی به هوا، وای گفته می شده و باد را وات می گفتند که واژگانی همریشه اند.
در زبانهای لری و مازنی نیز همچنان وا گفته می شود.
با کنار هم گذاشتن این داده ها، می توان ریشه هوا را در وای پهلوی یافت.
شگفت زده از جمله دیگران، ترسیده، هیجان
های
ابراز علاقه و ذوق از جانب شخص خجالتی و کمی دیوونه
ابزاری برای دل بردن از شخص زیادی دیوونه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس