وارث یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۸۲ به کارگردانی کاظم بلوچی، نویسندگی فریدون فرهودی و تهیه کنندگی حسین صابری می باشد که در محرم ۱۳۸۲ از شبکه یک پخش شد. این مجموعه در ۱۳ قسمت تهیه شد. داستان شخصی به نام آقاجان را دنبال می کند که متولی یک تکیه است. آقاجان سال های درازی است که از دو امانت مهم یعنی خنجر جواهرنشان و کتاب با ارزشی نگهداری می کند که از پدر همسرش به وی ارث رسیده است. شبی پیرمردی در رؤیا به سراغ او می آید و از او می خواهد تا آن امانت ها را به وارث اصلی آنها بازگرداند. آقاجان تصمیم می گیرد خنجر و کتاب را به ناصر، خواهرزاده اش بسپارد. ... [مشاهده متن کامل]
• منوچهر آذر در نقش آقاجان • محمود پاک نیت در نقش مهران فرزند آقاجان صاحب یک انتشاراتی • شراره دولت آبادی در نقش همسر مهران • جلیل فرجاد • رحیم نوروزی • اسدالله منجزی • الهام پاوه نژاد • الیکا عبدالرزاقی • پروین میکده • جمال کامران • حبیب ثامنیه • حسین چنگی • حسین لطیفی • رضا نیکبخت • سعید نورالهی • سعیده عرب • سیاوش طهمورث • سیدجلال طباطبایی • شهربانو موسوی • صادق توکلی • علی قربانزاده • فرید کشن فلاح • کریم اکبری مبارکه • گیلدا حمیدی • محمدعلی ورشوچی • محمد یگانه • مهرداد پاک نیت • ناصر فخری • نسرین خسروانی • یگانه بلوچی
وارث: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دایاد dāyād ( سنسکریت: dāyāda )
اَیوکَنی: واژه پهلوی: اَیوگَنیه ( ayōgānīh ) واژه پهلوی دیگری که معنی وارث می دهد: اِستور ( stūr ) - اَبَرماند ( abarmānd ) . اَیوک ( اَیوگ ) : واژه اوستایی - تنهایی، انفرادی، تکی ( یکی ) ، مجرد - به تنهایی، دست تنها - بجز، فقط - بی، فاقدِ، بدونِ. . . ... [مشاهده متن کامل]
. اَن ( an ) : پسوند همراهی و دارندگی اوستایی . ی: پسوند مفعولی یا انجام شدگی یا دهندگی: زندانی ( به زندان انداخته شده ) ، نهانی ( پنهان شده ) ، انباری ( انبار شدگی ) . معنی: بدون کسی چیزی را گرفتن، به ما در نبود کسی چیزی رسیدن، جانشین آن شدن، میراث دار - وارِث، بازمانده، جانشین، ارث برنده، ریگبَر! ( ( ریگ یا ریک: واژه اوستایی ( ریچ ) بهره وری، بخشیدن - رها کردن، پراکندن، انداختن - میراث، بازمانده ) ) . واژه "اَیوکَنی" در پیمان کدخدایی، بند2: - š ēdōn mad ēstēd pad sālārīh ī wahmān pid, čiyōn ka - š zanīh duxtagānīh pad rāh stūrīh�ayōgānīh�ī kas pad - iš nē mad ēstēd معنی: و او را چنین در سالاریِ ( سرپرستیِ ) بَهمان پدر آمده است ( قرار گرفته است ) ، چنان که دربارۀ زن بودن [و] دختر بودن ( دخترخوانده بودن ) ِ او از طریق ستوری ( جانشینی ) و اَیوکنیِ ( وارثی ) کسی [چیزی] نیامده است ( گفته نشده است که او زن یا دخترخواندۀ کسی، با عنوان ستور یا اَیوکَن است ) . واژه "اِستور" در اندرز خسروقُبادان و ریدَگ، بند7: u - šān bahrag man pad�stūr�ī pid ī pārag ī stabr ud xwarišn ī gōnag - gōnag ud brahm ī xūb čābuk nēk dāšt hēm معنی: و ایشان ( مادرم ) بهرۀ مرا به عنوان ستور ( وارث ) پدر، [با] بخش فراوان [از دارایی پدر] و خوراک گوناگون و جامۀ خوب، چابک ( برتر ) و نیک نگهداری کردند . واژه "اَبَرماند" در بنیان کارِ گیتی، بند1: ēn - iz gōwēnd kū tis gētīg pad wīst [ud] panǰ bahr nihād ēstēd panǰ pad baxt panǰ pad kunišn panǰ pad xōg ud panǰ pad gōhr ud panǰ pad abarmānd معنی: این نیز گویند که کارِ گیتی بر بیست وپنج بهر ( بخش ) نهاده شده است: پنج بر بخت ( شانس ) ، پنج بر کنش ( کار ) ، پنج بر خوی ( رفتار ) ، پنج بر گوهر ( سرمایه ) ، پنج بر وراثت ( جانشینی )
سلیم وارث: واژه ای اربی و در فارسی به معنای جانشین، سفارش شده ویژه.
صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است. در ضمن، ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند.
یا وارث ( از دعای جوشن کبیر ) یا خالق کل شی و وارثه ( از دعای جوشن کبیر ) یک سوال؛خدا وارث است یعنی چه؟� پاسخ: وارث بودن خداوند به این معنی است که همه مالکانِ اشیا در این جهان، عمر محدودى دارند و همه چیزها جز خدا، نابود خواهند شد. از این رو، خدا وارث همه چیز است. البته مالکیّت حقیقی و مطلق، فقط از آنِ خداست و دارایی هاى دیگران، اعتبارى و در طول دارا بودن خداى متعال است و لذا فناپذیر است. ... [مشاهده متن کامل]
لطفاً جواب سوالم رو بدید آیا وارث فقط به معنی پسر یا دختریه که ارث پدر یا پدربزرگ رو میبره یا مثلاً معنای اینکه شما جای اون شخص هم پر میکنید و افتخارات بیشتری نسبت بهش کسب میکنید هم میده؟ اگر آره لطفاً لایک بدید
لطفاً جوابم رو بدید وارث صرفاً معنای پسری که ارث پدر رو میبره نیست و معنی جانشین یا کسی که جای افتخارات شما رو پر میکنه هم میده؟؟؟ مثلاً به نیمار میگفتن وارث سلطنت مسی. . . اگر درست گفتم لایک کنید
ماندبر، برماندبر
نیاماندەبر، ریگبر، وارسیده؛ جانشین
آقای عبدالرحمن! بر کدام بنیاد تاریخی واژه ی �وارث� پارسی است؟ می توانید ریز و شپش آن را بیش تر بشکافید؟
واژه ى فارسی وارس که عرب آن را وارث مینویسد به معناى وا ( یک نوع پیشوند ) و رسیدن یعنی کسی که چیزی به آن میرسد
برابر وارث در زبان پهلوی نامبردار یا نامبر میباشد کسی که نام دیگری را میبرد و پیرو بردن نامش دارایی وی را نیز ک همان ارث یا برمانده اش میباشد را نیز میبرد