هردم


فارسی به انگلیسی

هردم خیال
capricious, fickle
whimsical, capricious, fickle

هردم خیالی
caprice, fickleness, whim, whimsicality

پیشنهاد کاربران

هر نفس ؛هر لحظه. هردم. در هر آن. متواتر. پیاپی :
هر نفسی از سرطنازئی
بازی شب ساخته شب بازئی.
نظامی.
زن مرده ای است نفس چو خرگوش و هر نفس
نامش به شیر شرزه هیجا برآورم.
خاقانی.
هر نفسم خون دل ریزی و گوئی مبین
واقعه ای مشکل است دیدن و نادان شدن.
اوحدی.
every instant
هر آن
هر ثانیه
هر لحظه
هردم :
لحظه به لحظه ، مدام و مستمر ، پیوسته ، پشت سر هم

بپرس