نماینده

/namAyande/

    representative
    agent
    indicator
    exponent
    index
    procurator
    delegate
    deputy
    emissary
    sgent
    [math.] exponent

فارسی به انگلیسی

نماینده اتحادیه های کارگری
business agent

نماینده بودن
act

نماینده پارلمان
legislator

نماینده خود کردن
depute

نماینده سیاسی پاپ
nuncio

نماینده شرکت
front

نماینده شرکت بیمه
underwriter

نماینده عالیرتبه در کشورهای مشترک المنافع
high commissioner

نماینده گروه
front

نماینده گروه فشار
lobbyist

نماینده مبرز
parliamentarian

نماینده مجلس
lawmaker

نماینده مجلس شورا
member of parliament, legislator

نماینده مطبوعات
flack

نماینده منفرد
independent

نماینده کردن
delegate

نماینده کنگره
congressman, representative, congresswoman

نماینده کنگره امریکا
member of congress

مترادف ها

proxy (اسم)
وکالت، نماینده، وکیل، وکالتنامه

representation (اسم)
نمایندگی، نماینده، نمایش، تمثال، ارائه، نیابت

deputation (اسم)
وکالت، نمایندگی، نماینده، هیئت نمایندگی

agent (اسم)
عامل، نماینده، مامور، وکیل، گماشته، پیشکار

factor (اسم)
عامل، نماینده، ضریب، عامل مشترک، فاکتور، حق العمل کار، عامل محافظت در برابر نور آفتاب

doer (اسم)
عامل، نماینده، کننده

representative (اسم)
نماینده، نمایشگر

envoy (اسم)
نماینده، مامور، ایلچی، فرستاده، مامور سیاسی، سخن اخر، شعر ختامی

delegate (اسم)
نماینده

deputy (اسم)
نماینده، وکیل، نایب، قائم مقام، جانشین

assignee (اسم)
عامل، نماینده، مامور، وکیل، گماشته

envoi (اسم)
نماینده، مامور، ایلچی، فرستاده، مامور سیاسی، سخن اخر، شعر ختامی

exponent (اسم)
نماینده، نما، توان

symptom (اسم)
اثر، نماینده، نشان، نشانه، علامت، دلیل، هم افت، علائم مرض

indicant (اسم)
نماینده، نشان دهنده

delegacy (اسم)
نمایندگی، نماینده، انتخاب، هیئت نمایندگان

indicator (اسم)
نماینده، اندازه، مقیاس، شاخص، اندیکاتور

پیشنهاد کاربران

کاندیدا
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Agent
نماینده شخص ثالثی است که به او حق قانونی داده شده است که نماینده یک کسب و کار باشد و از طرف آن قرارداد منعقد کند.
شخصی که عهده دار انجام کاری میشود.
کسی که ازطرف کسی یا گروهی، کاری انجام میدهد.
نماینده
نماینده : کسی که از طرف کسی یا گروهی ، کاری انجام می دهد
نشان دهنده_ اشکار و هویدا کننده
عامل، قایم مقام، کارگزار، مباشر، وکیل، شاخص، نمودار
نماینده Deputy : [ اصطلاحات مجلسی ] کسی که از طرف یک حزب یا جمعی از مردم برای انجام وظایفی انتخاب شود.
آوند
مستغرق
سودا
نغمه

وکیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس