نر

/nar/

    bull
    he
    jack-
    male
    tom

فارسی به انگلیسی

نر و مادگی
rabbet

نر و ماده
pair

نر یا ماده
sex

مترادف ها

buck (اسم)
خود ستایی، جفتک، نر، دلار، قوچ، جنس نر اهو و حیوانات دیگر

male (اسم)
نر، جنس نر

bull (اسم)
نر، گاو نر، حیوانات نر بزرگ، برج ثور

tom (اسم)
نر، گربه نر، جانور نر، جنس نر، مخفف اسم توماس

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
نرنرنرنرنرنر
نَر ( ♂ ) ( به انگلیسی: Male ) یا گاهی مذکر، آن جنس فیزیولوژیک یک سازواره است که گامت شناخته شده به اِسپِرم را فرمی آورد. یک گامت نر می تواند با یک گامت مادهٔ بزرگ تر، یا اُووم، در فراروند بارورش ملحق و یکی شود. یک نر نمی تواند بی دسترسی به دست کم یک اووم از یک ماده جنسیگانه بازفرآورد، ولی برخی سازواره ها می توانند هردوی جنسیگانه و آجنسیگانه بازفربیاورند. بیشتر ممال های نر، شامل انسان های نر، یک فام تن Y دارند، که برای فرآورش مقدارهای بزرگ تر تستوسترون برای توسعهٔ اندام های بازفرآورندهٔ نر کد می کند. همهٔ گونه ها یک راژمان جنس - نام گذاری مشترک به اشتراک نمی گذارند. در بیشتر جانوران، شامل انسان ها، جنس ژنیکانه تعیین شده است؛ هرچند گونه هایی همچون شپش زبان خوار جنس را وابسته بر شمار ماده های حاضر در نزدیکی تغییر می دهند. نر می تواند همچنین برای بازبرد به جنسیت به کار برود.
...
[مشاهده متن کامل]

در بیشتر جانداران به خصوص موجودات فرگشته، دو جنسیت اصلی مشاهده می شود: نر و ماده. وظیفه جنس نر معمولاً بارورسازی جنس ماده است. و جنس ماده نیز وظیفهٔ زایش را برعهده دارد.
واژه عربی مُذَکَّر از ریشه ذَکَر ( ḏakar ) گرفته شده که به معنای ( آلت تناسلی مرد، آلت تناسلی نر، آلت مردی، آلت جنسی، فالوس، نراندامه، کیر، نره ) که خود هم ریشه است با عبری זָכָר ( zachár ) که احتمالا از ریشه ایرانی کیر ( kêr ) گرفته شده است.
واژه فارسی نَر از پارسی میانی nar و اوستایی nairya ( به معنای مرد، مردانه ) که هم ریشه است با سانسکریت nara ( به معنای انسان یا حیوان نر ) و احتمالا از ریشه زبان نیاهندواروپایی *h₂nḗr ( به معناهای مرد، توان، نیرو، نر، زور، انرژی حیاتی ) گرفته شده است.

نرنر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نر_(جنس)
گوش در پهلوی و ارشن در اوستایی و گشن فارسی به معنای نر است
واژه نر
معادل ابجد 250
تعداد حروف 2
تلفظ nar
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: nar، مقابل ماده] ( زیست شناسی )
مختصات ( نَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی nar
الگوی تکیه S
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه

أغلب پسرها به "نَر بودنشان" فکر میکنند وبه نشانهاش غوطه ور میشن ومَرد نمیشن.
وهمچنین اکثریت دخترها به فکر ماده بودنشان غرق میشن وزن نمیشن.
وچون اثرات "انثی" بودنشان زود از دست میدن وتغییر میشه؛ به هرکاری دست میزنن تا جنس
...
[مشاهده متن کامل]

ماده شان باقی بماند ( عمل زیبائی و آرایش و تملق و چاپلوسی ودروغ و . . . )
وفراتر ازخودکشی برنامه ریزی میکنن ونقشه میکشن تا به حالت وصورت "انثی" بمانند تا ابد!
واین امر در بازیگرها وسیلیبریتیها و ووزیر ورئیس جمهور ( زن ) و. . . مشهوده.
وخودشان برای بقیة دختران جامعه اُلگو قرار میگذارند!
واین امر "صراط مستقیم" میدانند . نمایان میدن ورهنمائی میانجامند بهر قیمت وروشت وطریق
ناسالم عمل وپندارونقشه ممکن تا دیگران قانع میشن وسوق امثالشان میدن؛ تا شکستگی وعدم موفقیت انثی باقی ماندن و"زن" شدن خودشان مخفی میکنند.
وهیچ وقت این خسران وشکستن وعدم موفقیت نمیپذیرن وسعی مدام به کشیدن دختران موفق به لگن فشل ورد شدن از جامعه سالم وصالح.
. . .
( ناکار آمدی دخترها وپسرها )

نَر در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
نر به ترکی: " اَرکَک "
در زبان لری بختیاری به معنی
مرز زمین.
Nara
نَرّ ° : به فتح ( ن ) به تشدید ( ر ) به همراهی ضمه به معنی کیر آله تناسلی مردانه لهجه پارسی غور

بپرس