پاک. کامیاب
نجاح : نجاح اسم دخترانه با ریشه ( عربی ) است . نجاح 1 - رستگاری؛ 2 - کامیابی، پیروزی، موفقیت. اسم نجاح مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
نجاح
فرهنگ فارسی معین
( نَ ) ( اِمص . ) پیروزی ، رستگاری .
فرهنگ فارسی معین
( نَ ) ( اِمص . ) پیروزی ، رستگاری .
نجاح
لغت نامه دهخدا
نجاح . [ ن َ ] ( ع اِمص ) پیروزی . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . فیروزی . ( دهار ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسما ) . کامیابی . کامروائی . ظفر. فوز. ( یادداشت مؤلف ) : سلطان به جناح نجاح و بر فر و بال اقبال روی به غزنه آورد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 295 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بزرگ بارخدایا تو ملک و دولت را
چو عقل مایه ٔ عونی چو بخت اصل نجاح .
مسعودسعد.
|| رستگاری . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسما ) . نجات . رجوع به شواهدذیل معنی قبلی شود. || ( مص ) پیروز شدن . نجح . ( از منتهی الارب ) . || برآمدن حاجت . ( ازمنتهی الارب ) . روایی حاجت . ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . به حاجت رسیدن . ( فرهنگ نظام ) . رواشدن حاجت . ( تاج المصادر بیهقی ) : در طلب رفو این خرق و رتق این فتق به هر مدخل فرورفت و به نجاح ِ مقصود و به حصول مطلوب موصول نشد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی 156 ) . و همه به نجاح ِ مطلوب و رواج مرغوب رسیده . ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی 337 ) . || آسان گردیدن کار. ( از منتهی الارب ) . آسان شدن . ( فرهنگ نظام ) .
لغت نامه دهخدا
نجاح . [ ن َ ] ( ع اِمص ) پیروزی . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . فیروزی . ( دهار ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسما ) . کامیابی . کامروائی . ظفر. فوز. ( یادداشت مؤلف ) : سلطان به جناح نجاح و بر فر و بال اقبال روی به غزنه آورد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 295 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بزرگ بارخدایا تو ملک و دولت را
چو عقل مایه ٔ عونی چو بخت اصل نجاح .
مسعودسعد.
|| رستگاری . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسما ) . نجات . رجوع به شواهدذیل معنی قبلی شود. || ( مص ) پیروز شدن . نجح . ( از منتهی الارب ) . || برآمدن حاجت . ( ازمنتهی الارب ) . روایی حاجت . ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . به حاجت رسیدن . ( فرهنگ نظام ) . رواشدن حاجت . ( تاج المصادر بیهقی ) : در طلب رفو این خرق و رتق این فتق به هر مدخل فرورفت و به نجاح ِ مقصود و به حصول مطلوب موصول نشد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی 156 ) . و همه به نجاح ِ مطلوب و رواج مرغوب رسیده . ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی 337 ) . || آسان گردیدن کار. ( از منتهی الارب ) . آسان شدن . ( فرهنگ نظام ) .