نای

/nAy/

    gullet
    trachea
    windpipe
    gorge
    tube
    tubing
    reed

فارسی به انگلیسی

نای بری
tracheotomy

نای مانند
pipe

مترادف ها

throat (اسم)
خرخره، دهانه، نای، صدا، دهان، حلق، گلو

windpipe (اسم)
خرخره، نای، حلق، قصبه الریه، لوله هوا

lane (اسم)
کوچه، نای، راه باریک، گلو، خط سیر هوایی، راه دریایی

tube (اسم)
مجرا، نای، نی، لوله، دودکش، ناودان، لامپ، تونل، لوله خمیر ریش و غیره

cane (اسم)
عصا، چوب دستی، نای، نی، نیشکر

bronchial tube (اسم)
قصبهالریه، نای

trachea (اسم)
نای، قصبه الریه

pipe (اسم)
نای، نی، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، لوله حمل مواد نفتی، ساقه توخالی گیاه

fistula (اسم)
نای، نی، پنجه، ناسور

gullet (اسم)
مجرا، نای، کانال، اب گذر، مری، گلو

پیشنهاد کاربران

اسم یک روستایه در کاشمر
منبع. عکس فرهنگ لغت عمید
واژه نای
معادل ابجد 61
تعداد حروف 3
تلفظ nāy
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: nāy, nāδ]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی nAy
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

نای
نی، نای
ریشه هندو اروپایی نی ندو - nedo ودر فاریس باستان ند nada ودر سانسکریت نیز ند nada که معنی نی، صدا و دمیدن هم مهدهد و واژه لوله نالیکا nalika نامیده میشود.
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

بررسیِ واژگانِ " نَی، نیتَن، نیدَن، آنیدن، نَیِش" در زبانِ پارسی:
پیش از هر چیز باید گفت که " نیتَن : nitan" یا " نیدَن :nidan" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی به چمِ "هدایت کردن، سوق دادن، راهنمایی کردن" بوده و بُن کنونیِ آن، " نَی: nay" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

کارواژه یِ " نیتَن/نیدَن" در پارسیِ میانه - پهلوی با پیشوندِ " آ " نیز آمده است یعنی " آنیدَن".
" آ " در کارواژه یِ " آنیدَن" همان نقشِ پیشوندی در واژگانِ " آشُفتَن، آشنا، آزُردَن، آرامیدن، آسودن، آگاهیدن، آهنجیدن و. . . " را دارد ( به پانوشتِ " آ " یا پانوشتِ " پیشوندهایِ کارواژه" در همین تارنما وابِنگرید. )
" آنیدَن" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی به چمِ "هدایت کردن، رهنمودن، سوق دادن، رساندن" بوده و بُنِ کُنونیِ آن " آنَی " بوده است ( تکواژها: " آ - نَی" ) .
ولی پرسشی که به میان می آید، این است که واژه یِ " نَی " از کجا آمده است؟
پاسخ:
" نَی " کارواژه ای بوده است که در زبانهایِ پارسیِ باستان، اوستاییِ کهن و جوان بکار می رفته است و بنابر نبیگِ "فرهنگنامه یِ زبانِ ایرانیِ باستان" به چمهایِ زیر بوده است:
1. 1 - ( کسی را ) هدایت کردن، رهنمودن، راهبری کردن، سوق دادن
2. 1 - هدایت و راهنمایی کردن به - ، بردن به - ، آوردن به - ، رساندن به - ،
3. 1 - هدایت کردنِ کسی ( یاچیزی ) به سمتی که از کسی یا چیزِ دیگری دور شود، دور کردن.
کارواژه یِ "نیتَن/نیدَن" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی با همین کارواژه یِ " نَی" همریشه است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پیشنهاد1:
در زبانِ اوستایی واژه یِ " نَی " با پیشوندهایی همراه بوده است. در زبانِ پارسیِ کُنونی نیز می توان کارواژه یِ " نیدَن" را با پیشوندهایی همراه ساخت و نوکارواژگانی را پدید آورد؛ چنانکه در پارسیِ میانه کارواژه یِ " آنیدَن" بکارگرفته می شد. برای نمونه: پیشوندهایِ " وی/گُ ، وا ، اَندَر ، بَر و . . . "
پیشنهاد2:
با بکارگیریِ واژگانِ " نیدَن/آنیدَن" می توان به آسانی واژگانی همچون " نَیِش:nayesh / آنَیِش"، " نیدمان/آنیدمان"، " نَیِه:nayeh/آنَیِه" و. . . را بدست آورد. برایِ نمونه:
نَیِش یا آنَیِش به جایِ واژه یِ آلمانیِ Leitung به چمِ "هدایت، راهبری، مدیریت".
پیشنهاد3:
بنابر پیشنهادهایِ 1 ، 2 و پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ " وا"، می توان به جایِ واژه یِ آلمانیِ " ableiten" به چمِ " مشتق گرفتن، استخراج کردن" واژه یِ " وانیدن" و به جایِ " ableitung" به چمِ " مشتق، استخراج" واژه یِ " وانَیِش : vanayesh" را بکاربرد.
پیشنهاد4:
رویهمرفته کارواژه هایِ " نیدَن/آنیدَن" برابر با کارواژه هایِ " leiten ، fuehren" در زبانِ آلمانی و واژگانی همچون " conduct، lead " در زبانهای اروپایی است. به جایِ " duce" ( در introduce ) نیز می توان از همین کارواژه هایِ " نیدَن/آنیدَن" بهره گرفت.
پیشنهاد5:
بنابر پیشنهاد 4 می توان "منتهی شدن به، منجر شدن به" را برابر با " آنیده شدن به/آنیدن به" دانست، چنانکه در زبانِ آلمانی نیز " منتهی/منجر شدن به" برابر با " fuehren zu " است. برای نمونه
" فلان چیز به بهمان چیز "منتهی می شود"". = "فلان چیز به بهمان چیز " آنیده می شود"" یا " فلان چیز به بهمان چیز " می آنَیَد"".
نکته 1:
چنانچه کارواژه هایِ " نیدَن/ آنیدَن" در زبانِ پارسی بازیابی شوند، نباید مصدرهایِ ساختگی همچون " برآنیدن ( برآن شدن ) ، ازآنیدن، ازآنِش ( تعلق ) " بکارگرفته شوند؛چراکه ما در اینجا یک " آنیدَن" داریم که یکی برآمده از " آن" است و دیگری " آنَی".
پس ما از بکارگیریِ مصدرهایِ ساختگیِ " برآنیدن، ازآنیدن" به گونه ای که برآمده از " آن" باشد، می پرهیزیم.
دیدگاه1:
واژگانِ " نای " و " نِی" در زبانِ پارسی با کارواژه یِ " نیدَن" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی و " نَی " در اوستایی - پارسیِ باستان همریشه هستند؛ چنانکه در زبانهایِ اروپایی " duct ( مجرا، لوله ) و conduct" با یکدیگر همریشه هستند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها ( references ) :
1 - بخشهایِ 1042 و 1043 از نبیگِ "فرهنگنامه یِ زبانِ ایرانیِ باستان" نوشته یِ " کریستین بارتولومه"
2 - رویبرگِ 828 از نبیگِ " فرهنگِ واژه هایِ اوستا"
3 - رویبرگهایِ 10 و 59 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ کوچک پهلوی"
4 - تارنمایِ ویکیپدیایِ "فعل در زبان پارسی میانه"

ناینایناینای
از اجزا ی دستگاه تنفس است
نای یا نا /na/در گویش شهرستان بهاباد به معنای لوله های سفالی ( استفاده بیشتر در قدیم ) و لوله های سیمانی برای استفاده در جوی آب ( تشبیه این لوله ها به لوله تنفسی نای ) تا بتوان روی آن پل زدو اتومبیل بتواند
...
[مشاهده متن کامل]
از روی آن عبور کند یا بعنوان مدخل آب به باغ از زیر دیوار استفاده می شود که مورد اخیر را کوتنا /kotena/ یا کوتنای هم می گویند.

در گویش شهر ستان بهاباد از توابع استان یزد به نای همان لوله ای غضروفی که از گلو به پایین و جلوی مری قرار دارد و هوا را به شش ها می رساند ناد/nad/ می گویند.
حنجره

بپرس