ناودان

/nAvdAn/

    chute
    drain
    drainpipe
    gutter
    hopper
    trough
    downpipe
    down-spout
    rain - (water) pipe
    [mil.] hopper
    feeder

فارسی به انگلیسی

ناودان اسیاب
millrace, sluice

ناودان کشتی
scupper

ناودان کله اژدری
gargoyle

مترادف ها

spout (اسم)
دهانه، جوش، لوله، ناودان، فوران، شیر آب، فواره

flume (اسم)
قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب

tube (اسم)
مجرا، نای، نی، لوله، دودکش، ناودان، لامپ، تونل، لوله خمیر ریش و غیره

dale (اسم)
ماهور، ناودان، دره کوچک، خلیج و غیره

kennel (اسم)
جوی، کانال، ناودان، مجرایاب خیابان، مجرای کوچک، لانه سگ یا روباه

downpipe (اسم)
ناودان

waterspout (اسم)
ناودان، گرداب، سیاه باد، گردباد دریایی

feeder (اسم)
خورنده، چرنده، ناودان، خوراک دهنده، رود فرعی، چارپایان پرواری، بطری پستانک دار

rainspout (اسم)
ناودان

پیشنهاد کاربران

ناوه
میزاب
رفسنجانیش ناسار
با سلام واحترام
ریشه کلمه ناودان از دو بخش تشکیل شده، ناو بعلاوه دان، دان ک کاملا مشخصه یعنی قرار گرفته ، اما ناو یه کلمه کردی کرمانشاهی ست ک به معنی وسط و داخل می باشد. بر این اساس ناودان یعنی انچه که در وسط مخزن قرار گرفته می باشد و بر این اساس بیشترین آب از مخزن خارج می شود، در واقع برای اینکه آب یک محزن تخلیه شود، لوله تو خالی باید در وسط قرار بگیرد براین اساس به آن لوله تو خالی که آب ازش خارج شده ناودان می گفتند. مثلا ناف از ریشه ناو میاد ک می شود مرکز و وسط بدن و معادل کردی آن می شود ناوک، حتی ما یه ناحیه بین ایوان غرب و گیلانغرب داریم به اسم ناودار، که معادل فارسی آن می شود ناحیه که میان درختان قرار دارد. با درود
...
[مشاهده متن کامل]

gutter
guttering
ناودان، زهکش ( Gutter way ) [اصطلاح دریانوردی] :مسیر خروج آب در طول پایین ترین عرشه کشتی های ماهیگیری از نوع تورکش.
در گویش محلی بیرجند
در گویش کرمانی ، ناسار
شلکک
ناودان: هنگامی که آب از گذر گاه سفالی، چوبی و آهنی در قدیم می آمده سدا ناو نااو ناااو می داده و دان به معنی جای و جایگاه ناو و هم سدای بر خورد زمین از ناودان است که گزینه درستر دومی می باشد. پس سدای ناو بر اساس گذر آب بر ممر آب گذاشته شده و دان بر اساس خوردن آبهای چکه چکهبر زمین گذاشته شده است.
میزاب
تنبوشه!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس