معیشت

/ma~iSat/

    livelihood
    living
    means of livelihood

مترادف ها

living (اسم)
زندگی، معیشت، وسیله گذران

livelihood (اسم)
وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه

پیشنهاد کاربران

زندگی گذرانی ، زندگی سِپَری ، روال زندگی ، روند زندگی ،
بی مایه فتیر است ، مال یا درآمدی که حقوق غیر مالی را هم تضمین کند
آمد و شد روزگار ، گذران زندگی
زندگی
نفقه=مَعاش=مَعیشَت:
رزق، روزی، �مثال کاربرد در معنای حقوقی�= استفاده از منافع وقف برای رفع مخارج و دیون شخصی واقف.
تلاش برای گذران زندگی بهتر
زیست مایه
زندگی - زندگانی - رزق و روزی
وسایل زندگی - زندگانی - رزق و روزی
اجناس ووسایل مورد نیاز برای زندگی کردن
چیزی که زندگی را تامین میکند
اسباب گذران زندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس