مضمون

/mazmun/

    effect
    theme
    subject matter
    witty or sarcastic remark
    contents
    subject - matter
    guaranteed
    guaranteed sum
    wisecrack
    quib

فارسی به انگلیسی

مضمون عنه
person on whose behalf a guarantee is made, principal

مضمون له
person to whom a guaranty is made or given, guarantee

مضمون نطق
content

مضمون نوشته
content

مضمون کوک کردن

مترادف ها

sense (اسم)
معنی، جهت، احساس، هوش، مفهوم، مفاد، مضمون، حس، شعور، حس تشخیص، حواس پنجگانه

contents (اسم)
مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم

پیشنهاد کاربران

مَضمون
پِی آورد ( پِیاوَرد )
موضوع یک متن
موضوع وزمینه کلام. مفهوم مطلب
Connotation
واژه ای غیر ایرانی که معادل "تم" در انگلیسی در نظر گرفته می شود.
مال ضمانت شده ( ضمانت = برگردن گیری )
و
پذیرفتار گشته . ( پذیرفتار = ضامن _ متعهد _ کفیل ) .
فحوا، محتوا، مدلول، مفاد، درون مایه، موضوع کلام، معنای مطلب، تم
مورد ضمانت واقع شده
تم
مضمون:
آنچه در ضمن و میان کلام، گفته، جمله، سخن، کلمه و. . . آورده شود.
آنچه در طی کلام بدان تصریح شود.
آنچه درخلال سخن بدان پرداخته شود.
آنچه در میان سخن بدان اشاره گردد.

بپرس