مصلحت

/maslehat/

    advisable
    expediency
    prudence
    prudent
    policy
    best thing to do
    good purpose
    interest
    good intentio
    affair
    expedient

فارسی به انگلیسی

مصلحت امیز
expedient, prudent, prudently, directed to a good purpose, justified by its motive, politic, prudent, prudently

مصلحت امیز بودن
advisability

مصلحت اندیشی
advice, caution, expediency, policy, prudence

مصلحت بین
who gives counsel or advice, who is prudent or politic in affairs

مصلحت دانستن
to think it advisable

مصلحت گرا
pragmatist

مصلحت گرایی
pragmatism

مصلحت نیاندیشی
injudiciousness

مترادف ها

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

advice (اسم)
خبر، اگاهی، نصیحت، مشورت، اندرز، نظر، پند، رایزنی، مصلحت، صوابدید، اطلاع

interest (اسم)
سهم، سود، مصلحت، علاقه، دلبستگی، فرع، تنزیل، بهره

rede (اسم)
جریان، مشورت، پند، مصلحت، تدبیر، واقعه، وقوع

goodwill (اسم)
میل، مصلحت، حسن تفاهم، حسن نیت، خوش نیتی

good intention (اسم)
مصلحت

پیشنهاد کاربران

مصلحت با نام های سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیه کنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است. این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
فضای فیلم در سال های اول بعد از انقلاب و برگرفته از یک ماجرای واقعی است. داستان از آنجایی آغاز می شود که «مهدی» پسر آیت الله مشکاتیان که یکی از مقامات بلندپایه ی قوه ی قضائیه است، مرتکب قتل می شود، اما از پذیرفتن آن سر باز می زند و اطرافیان پدرش به خاطر «مصلحت» انقلاب، سعی می کنند کسی دیگر را به جای او متهم جلوه دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

• فرهاد قائمیان در نقش آیت الله مشکاتیان
• وحید رهبانی در نقش حسین جلالی
• مهدی حسینی نیا در نقش حاج آقا لشکری
• مجید نوروزی در نقش مهدی مشکاتیان
• امیر نوروزی در نقش مسعود قاسمی
• نازنین فراهانی در نقش خانم آریا
• سهی بانو ذوالقدر در نقش همسر آیت الله مشکاتیان
• مهدی فریضه
• علی دل پیشه
• حسن تسعیری
• مجید جعفری
• وحید نفر
• شهاب عباسیان
• امیر شمس
• محمدرضا سروستانی در نقش شاهین آریا

مصلحت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مصلحت
گاهی به سود خود اندیشیدن هم معنی می ئهد
مصلحت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
خوپیا xupyā، خوچیاک xucyāk ( سغدی )
صلاح دید. [ ص َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) تجویز. مصلحت دیدن . صلاح جستن . صوابدید. رجوع به صلاح و صلاح دانستن و صلاح اندیشیدن شود.
خیر و صلاح
نیکی، سود، چاره، چاره کار
نیکمندانه، سودمندانه، گاهی نیز خردمندانه
مصلحتِ کار=چاره ی کار
این سخن درست است ولی گفتنش به مصلحت یا صلاح نیست.
این سخن درست است ولی گفتنش به سود یا سودمندانه یا خردمندانه نیست.
مصلحت را در چه می دانی؟
چاره کار را در چه می دانی؟
صلح، صلاح، خیر
سلاح ، خیر
خیر . صلاح . صلاح جویی . صواب دید . خیر اندیشی . خیر خواهی .
انچه که باعث خیر و صلاح باشد
مَصلَحَت
نیک خواهی ، آشتی جویی ، نیک اَندیشی
مُصلِح
نیک خواه ، آشتی جو ، نیک اَندیش ، نیکسان
اِصلاح
نیک گَردانی ، بِهکَرد، نیکاندن ، نیکانِش ، نیکسانی
صالِح
نیکنده ، نیکزاد ، نیکنام ، نیکرام
...
[مشاهده متن کامل]

صَلاح
نیک خورد ، نیک شایست ، نیکَست
مُصالِحه
هَم نیک خواهی ، هَم آشتی جویی

سود و منفعت
در پهلوی " ورنیک varanik " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس