مشاوره

/moSAvere/

    consultation
    guidance
    consulting together
    deliberation

فارسی به انگلیسی

مشاوره ای
consultative

مشاوره کردن
confer, consult, talk

مترادف ها

consultation (اسم)
مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری

council (اسم)
انجمن، مجلس، مشاوره، شورا، کنکاشگاه

conference (اسم)
گفتگو، محاوره، مذاکره، مشاوره، کنگاش، همرایزنی، مفاوضه

پیشنهاد کاربران

مشاوره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نیبرا nibrā ( سغدی: niberā )
آیومانتی āyumānti ( سغدی: āyumāntyā )
ای کاش معنی همه ی کلمات بود مثلا چنان من کلمه ی چنان را زدم ی
ک چیره دیگه آورد
گفتیاری
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن اینهاست: اوسکار Uskar ( پهلوى: مشورت ، رایزنى - در پهلوى اوسکاردن Uskardan : شور - مشورت - مشاوره - رایزنى - هم اندیشى کردن، بحث - مباحثه کردن ) ، اوسکارِش Uskaresh ( پهلوى : اوسکاریشْنْ : مشاوره ، مشورت ، هم اندیشى - اوسکاردارUskardar
...
[مشاهده متن کامل]

: پهلوى: مشاور ، رایزن ) ، پورسِگى Pursegi ( پهلوى: مشورت ، شور ، همپرسى، رایزنى - عیادت و احوالپرسى ) ، پَهیکار Pahikar ( پهلوى: رایزنى - مشورت - شور - مشاوره ، در پهلوى پَهیکاردن Pahikardan : مشورت - مشاوره - همفکرى - استشاره کردن - ادعا - استدعا - تقاضا - درخواست کردن ) ، سُبارش
Sobaresh ( پهلوى: سُباریشْنْ : مشاوره ، مشورت - در پهلوى سُباریدن ( سباریتن ) : مشورت - مشاوره - استشاره کردن ، سُبار Sobar : مشاور ، مستشار ) ، همپورسى Hampursi ( پهلوى: مشورت ، رایزنى ، هم اندیشى - در پهلوى همپورسیدن Hampursidan : مشورت - هم اندیشى کردن ) رایزنى Rayzani
، سگالش Segalesh ( پهلوى: سِگالیشْنْ : مشورت، مشاوره ، چاره جویى - در پهلوى سِگالیدن Segalidan : مشورت - هم اندیشى کردن ، تفکر کردن ) ، کَنکاش Kankash ( پهلوى: مشورت، شور ، تفحص - جستجو - در پهلوى: کنکاشیدنKankashidan : مشورت - رایزنى - تفحص - جستجو کردن )

بپرس