مسجد

/masjed/

    mosque

مترادف ها

mosque (اسم)
مسجد

پیشنهاد کاربران

کاربر salar به ظاهر و باطن نادان است شما جدی نگیر دوست عزیز ( نقدی ) .
مَسجِد یک ساختمان مذهبی برای نیایش و محل گردهمایی مسلمانان است. مسجدالحرام طبق آیات قرآن نخستین مسجد روی زمین است. مسجدالنبی با ورود محمد، پیامبر اسلام به مدینه در عربستان سعودی پایه گذاری شد.
پذیرش این مسئله که وجود مساجد، گنبدها و مناره ها در بافت یک شهر نمی تواند به معنای اسلامی بودن آن شهر باشد این امر را بدیهی می سازد که باید در عناصر و مؤلفه های دیگری که نه تنها کالبد بلکه روح و هویت شهرها را می سازند به دنبال نشانه هایی از زیست مسلمانان و الگوهای یک شهر اسلامی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

واژهٔ مسجد در لغت به معنای سجده گاه و پیشانی است. بر طبق یک نظر، واژهٔ مسجد معرب واژهٔ مزگت است که از زبان آرامی وارد عربی و فارسی شده است.
در قرآن، مسجد به معنای اعم نیایشگاه خداوند به کار رفته است. مسجد الاقصی، که معبد یهودیان یا کنیسه بوده است و در زمان نزول قرآن کاربردی غیر از آن نداشته است، دو بار در قرآن از آن به عنوان مسجد نام برده شده است. همچنین در داستان اصحاب کهف نیز قرآن می گوید بر مزار آنان مسجدی بنا کردند. این مسجد بر اساس قول غالب مورخان با توجه به دین مرسوم آن روز کلیسا بوده ست. البته ممکن است کنیسه نیز بوده باشد؛ ولی با توجه به قبل تر بودن از اسلام نمی تواند به معنی مسجد مخصوص مسلمانان بوده باشد. علاوه برمسجدالحرام ( بیت العتیق ) و مسجدالاقصی در قرآن به مساجد دیگری نیز اشاره شده است. مسجد ذو قبلتین۱اسرا - مسجد قبا۱۰۷توبه - مقام ابراهیم ( مصلی ) - مسجدضرارکه دستور تخریب آن داده شد۱۰۷توبه
هانری کربن می گوید در آغاز با تفکر به پرواز پرندگان در آسمان، تصمیم گرفته شد فضایی همانند آسمان و در واقع در مقابل پرستشگاه آسمانی، پرستشگاهی زمینی ساخته شود که در واقع این محل مکان ارتباط میان آسمان و زمین باشد. پرستشگاه مفهومی از فضایی است که مسجد ایرانی را معنی می کند. در میان صحن مسجد، حوض آبی قرار دارد که تصویری از آسمان، که همان پرستش گاه مثالی است و کاشی های گنبد را نمایان می سازد. آب حوض، آیینه ای است که از طریق همین آیینه حقیقت نماد مرکزیت آشکار می شود. فیلسوفان بزرگی که در اصفهان زندگی می کردند همین نمود آیینه در پرستشگاه مثالی را بیان کرده اند. مساجد دارای ۴ ایوان هستند که در امتداد ۴ افق هم قرار دارند، اما اگر ما در یکی از ایوان ها قرار بگیریم قادر خواهیم بود هم ایوان و هم تصویر ایوان را در حوض ببینیم. این تصویر، تصویر مجازی است که ما می بینیم و انتقال تصویر از قوه و مجاز به واقعیت همان تأویل است که برای سهروردی رسوخ به عالم مثال بود. تصویر معنوی بر هر دریافت تجربی تقدم دارد و آیینه دقیقاً همان چیزی که در جهان واقعی قرار دارد را به ما نشان می دهد و ما را به سمت بعد معنوی تصویر می برد. به گفتهٔ یکی از بزرگان ایرانی دیدن چیزها در «هور قلیا» همان «اقلیم هشتم» یا «مدینهٔ تمثیلی» است و آیینه است که این راه را به ما نشان می دهد. «تمثیلی که مساجد ایرانی از صورت مثالی پرستشگاه آسمانی ارائه می دهند، با تعریض های ساختاری به رقم ۱۲ که عدد کلیدی ریاضیات عرفانی شیعه اثنی عشری است، دقت بیشتری پیدا می کند. » تحلیل ساختار مسجد و فضای ریاضی آن باعث شده که شاخص های بسیاری نمادین شود؛ مثلاً کتیبهٔ شاه طهماسب اول که گرداگرد ایوان جنوبی قرار دارد، نام ۱۴ معصوم را دربردارد؛ یا سعید قمی با سنجش ۱۲ زاویهٔ مکعب کعبه نام ۱۲ امام را سنجیده و این نکتهٔ پنهانی را دریافته است. به گفتهٔ هانری کربن اصفهان مقر هور قلیا است و شاه عباس اول هنگامی که حکومت را به دست گرفت تصمیم داشت اصفهان را بر اساس تصویر شهرهای بهشت و آنچه در قرآن، کتب عارفان و حکما نقل شده ایجاد کند.

مسجدمسجدمسجدمسجدمسجدمسجد
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مسجد
لری بختیاری
مَژگِتا، سَژتِ گَه، مالگهِ بَهنُو واری:مسجد
قابل توجه کسانی که میگن این واژه برگرفته از مزگت ، مزکت و نمیدنم مزکد میاد. آخه بنده خدا یکمی عقل داشته باش خودتو به احمقی نزن خود این واژه های مزگت مزکت و مزکد از ریشه آرامی می باشد. ( زبان آرامی جد زبان
...
[مشاهده متن کامل]
عربی و یکی از زبان های سامی تبار می باشد ) . زبان عربی هم دقیقا از زبان آرامی به وجود آمده است. البته نه تنها آرامی بلکه از ترکیب و مخلوط دیگر زبان های سامی و آفروآسیایی مانند عبری ، آشوری سریانی و اکدی نیز به وجود آمده است. واژه مسجد هم از همین ریشه زبان های سامی و آفروآسیایی می باشد. کافیست برید یه سرچ کوچک تو اینترنت و سایت های اتیمولوژی بزنید به وضوح میاره که مسجد ریشه آرامی دارد یعنی نیای زبان های عربی. این واژه هم به مرور زمان وارد زبان های ایرانی مانند پهلوی و پارسیگ شده به صورت های مزگت مزکت و مزکد و سپس وارد زبان عربی شده و به صورت معرب یعنی مسجد در اومده است و دوباره این واژه معرب به فارسی راه یافته است. خب شاید بگید این واژه چطوری از آرامی به پارسی و پهلوی راه یافته خب جوابش سادس. چون سامانه نوشتاری پهلوی پارسیگ فارسی میانه و پارتی الفبای آرامی یا سریانی می باشد. خیلی معمای ساده ای هست که این واژه مسجد یا مزگت همراه با الفبای آرامی وارد زبان های پارسی و پهلوی شده است.

کلمه مسجد ریشه پارسی دارد و از" مزگِت" یا "مزکِت" گرفته شده است. این کلمه از دو بخش "مزد" و "گِت" یا "کِت" تشکیل شده که یعنی محل پرستش اهورامزدا.
مسجد برابر پارسی مزکد = مز ( خدا ) کد ( خانه ) ، خانه ی خدا، واژگان بسیاری ازین دست ساخته شدند مانند، کدبانو، واژه اهورامزدا که به هرمز رسیده.
کاربر /Salar/، گویا شما میخاری؟همچنین، انگار کم بینایی دارید.
"فرهنگ کوچک زبان پهلوی" یکی از شناخته شده ترین کتاب ها در زمینه زبان پهلوی است و در "آبادیس" هم بسیار بسیار گفته شده است.
خب دیگر گویش اینجوری، بس است، کمی آسان تر با شما گفتگو میکنم:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فهلوی؟دیگه در سده چهارم هم به پهلوی، فهلوی نمی گفتند، این رو از کجات درآوردی؟خب میخوای ما هارو "فشاری" کنی و اونجا قاه قاه میخندی؟
"بفرمایید این فرهنگ فهلوی رو از چه منابعی در آورده اند؟"
خب، باید بدونی که، کتاب فرهنگ پهلوی، خودش چرایی و پشتوانه و به گفته خودت "منبع" ماست. . . . . . . ( آخه منبع منبع میخواد؟ )
اینها رو ول کن، چه چهره ای داری! چشما سبز، پوست سفیید، بیرون میری خودت رو بپوشون!امیدوارم خودت باشی!
چیزهای دیگه که در آبادیس نوشتی، دیگه از این دیدگاهت بدتر هستند!
سراغ اونها هم میرم، نترس. . . . . . . . .
بدرود!

سجد سازنده مسجد است .
با شاخ و برگ ها نمیشه تنه تغییر بکنه .
دوستان اگر اطلاع دارند بفرمایند این فرهنگ فهلوی رو از چه منابعی درآورده اند خیرین غربی؟
مسجد: این واژه ی عربی از ریشه ی سجد گفته شده و بر وزن مَفعِل اسم مکان از آن ساخته شده است مانند جلس مجلس، حفل محفل، نزل منزل و. . .
پس ریشه ی پارسی ندارد؛ گرچه آهنگ امروزی آن با واژه ی مزگت mazget ( کردی: mezgoti ) یکی است؛ ولی مزگت در پهلوی مَزگَت mazgat بوده که پارسی زبانان آن را mazget خوانده اند تا آهنگش با مسجد یکی شود؛ چون در پارسی اسم مکان بر وزن مفعل ساخته نمی شود. مزگَت در پهلوی از دو بخش ساخته شده است: مز maz ( بالیدن، رشد کردن، کمال یافتن ) و پسوند مکان ساز گَت که در پارسی دری گاه شده است؛ پس مزگَت یعنی جای بالیدن، محل رشد کردن ـ کمال یافتن. مانند هَنگت ( مجتمع ) .
...
[مشاهده متن کامل]

مسجد و معبد هر دو به یک معنی است و همتای پارسی آنها، اینهاست:
مسجد: مَزگَت mazgat ( پهلوی ) ، بغزان baqzān ( سغدی: baqżāni ) ، بغن baqan ( سغدی ) ، فرخار farxār ( سغدی ) ؛
بوتان butān، اسپادانا aspādānā ( پهلوی ) ،
پرستشگاه، نیایشگاه ( دری )
معبد: ایزدکده ( دری )

واژه مسجد
معادل ابجد 107
تعداد حروف 4
تلفظ masjed
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: مساجد]
مختصات ( مَ جِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی masjed
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
واژگان عامیانه
الهه آتش نفس ( سبا ) : تشریح کلمه ی مسجد به سبک سبا
مسجد : ( م ، س ، ج ، د )
* م :
1 - مکانی امن برای ارتباط با خدا و عبادت
2 - مکانی معنوی برای معراج روح مومن
* س :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - سمبل معنویت ، امنیت ، پاکی و سلامتی ( سلامت معنوی و اجتماعی )
2 - سمت خدا ( قرار گرفتن در حوزه ی ارتقاء ایمان ، اخلاق ، همیاری و همکاری با سایر مومنان برای کمک و دستگیری از نیازمندان ( نیازمندان مادی و معنوی ) و غیره
* ج :
1 - جذب کننده ی دلهای عاشق ( عشق به خدا ، عشق به سایر انسان ها ( بشر دوستی : Humanitarianism )
2 - جدا کننده ی مسیر حق از باطل
* د :
1 - دار المومنین ( خانه ی آرامش مومنان )
2 - دار العافیت ( خانه ی سلامتی دنیوی و اخروی و عاقبت به خیری )
3 - دار العلم ( خانه ی کسب دانش معنوی و علمی )

عبادتگاه
جای سر بر زمین نهادن
کردی مرکزی: مِزگِوت
کردی جنوبی: مَچِد، مَچِت
مسجد، را می توان نهادی فراتر از معبد و نمازخانه دانست چرا که مدیریت در آن اهمیت زیادی دارد. مسجد، نخستین محل رسمی تنظیمات، مدیریت و مشورت مسلمانان درباره مسائل مهم است.
امروزه شمار مساجد در هر گوشه فراوان است اما مساجد اولیه، با وجود انگشت شمار بودن، کاربرد جدی تری داشتند. چین، نخستین کشور بزرگی بوده است که به صورت صلح آمیز به مسلمانان اجازه می دهد که مسجد دایر کنند. این مسلمانها در زمان عثمان بن عفان، تاجرپیشه بودند و مساجد آنها از نخستین مساجدی هستند که چندان فعالیت مدنی نداشتند و بیشتر محدود به یک نمازخانه بودند.
...
[مشاهده متن کامل]

مساجد برجسته مخصوصا در شهرهای مدینه، کوفه، . . به محیط اجتماعی و زیستبوم توجه داشته و دارای پلان و برنامه مدنی بلند، میانه و کوتاه برای شهرها و روستاها بودند.
برپایی نخستین مساجد مسلمانان، همزمان با موسم مهرگان سال یکم هجری از محله قبا اغاز شد و به یثرب آرایش و نظم دیگری داد که بزودی به مدینةالنبى مشهور شد اما از دید قرآن، نخستین مساجد از زمان آدم ابوالبشر و مخصوصا ابراهیم خلیل پدید آمده اند.
امروزه مساجد را معمولا به عناصر نمادین آن در معماری چون محراب، گنبد و گلدسته می شناسیم اما چنین عناصری، با وجود ارزش جانبی در کارکردها و زیبابخشی خود، مقدم و بنیادی نیستند و بعدها به تدریج پدیدار شده اند. رکن اصلی مسجد، توحید است و نوع کارکرد مسجد بیش از عناصر ساختمان، به ساختار بستگی دارد. بر اساس آیات قرآن، اینکه بانیان مسجد و متولیان آن، موحد، عادل و عالم باشند و با تلاش خود از شرک، ظلم، نادانی، فساد و اسراف دوری کنند، بسیار اهمیت دارد.
در مقابل مسجد اسلامی و مدنی، مسجد ضرار وجود دارد که بانیان یا متولیان آن، منافق و ریاکار هستند و کارکرد آن هم برای درون تهی کردن اسلام و مدنیت دینی می باشد. این نوع مسجد نیز اولین بار در مدینه دایر گردید. با ارزیابی کارکرد مساجد، می توان به جهان بینی بانیان و متولیان آن، پی برد.
مساجد همیشه نیاز به بازسازی دارند و در بسیاری موارد، بازسازی آنها محدود به درون ساختمان یا جابجایی ساختمان در همان محل است.
ظرافت و دقت زیادی، از گزاره بسترسازی و بنیان تا مرحله مرمت و زیباسازی درون مساجد، نیاز می باشد. از اینرو در محرمات، بایدها و نبایدها دارای حساسیت بیشتری هستتد. مساجد نباید روی زمین های غصبی برپا شوند. باید به منابع آب دسترسی داشته باشند و امکان وضو و حتی غسل را برای نمازگزاران فراهم نمایند. کاربرد مال دزدی در مسجد، حرام است و اشیای طلایی و نقره ای در آن مکروه می باشد و اشیای آلوده و نجس، باید تطهیر و پاک شوند. برخی مساجد، با وجود بانیان موحد، با گذشت زمان، دچار متولیان غیرموحد می شوند. بر اهل چنین مساجدی واجب است که اولویت را به بازسازی ساختاری از درون خود بدهند نه تزئینی و ساختمانی. مساجدی نیز هستند که بنیان آنها بر اساس نفاق و ریاست و اگر بدست متولیان موحد بیفتند، تغییرات آنها بنیادی خواهد بود و ممکن است کاملا برچیده شوند. برچیدن یک مسجد، نیاز به درنگ بسیار دارد و شاید دشوارتر از ساختن آن باشد. تخریب مسجد ضرار حتی برای پیامبر اسلام، تردیدآمیز بود و آیه قرآن ( در سوره توبه ) برای وجوب سوختن این مسجد صادر شد.
مساجد نباید پیرو احزاب سیاسی باشند بلکه لازم است فارغ از گرایش های فرقه ای، به نظارت موثر بر کارکردها و سوءرفتار رهبران و فعالان سیاسی و اجتماعی بپردازند

عبادتگاه مسلمانان
واژه ( مسجد ) از واژگانِ ایرانیِ ( مزگیت، مزگت، مزکت ) برگرفته شده است؛
چنانکه در رویه هایِ55 و 168 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
مسجدمسجد
کلمه ( مسجد ) اسم مکانی است که سجده در آن انجام می شود، مانند خانه ای که بخاطر سجده برای خدا ساخته می شود، و اگر اعضأ سجده را که عبارتند از پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها، مسجد می نامند برای این است که اینها نیز بنوعی با سجده ارتباط دارند.
مزگت یا مزکد
مز = خدا
کد = خانه که از واژه کند در زبانهای آریایی گرفته شده
عبادت گاه
مسجد از واژه�مزگت� گرفته شده که:
مز یا مزد بیانگر �مزدا�
گت یا کت هم بیانگر: کده یه خانه یا سرای
و در کل به معنای خانه خدا
مسجد معرب واژه مزگت اوستایی است، که سپس واژه های مساجد و ساجد و سجود و سجده و سجد از این واژه ساخته شده است. همانند چنین واژه هایی که از پهلوی به تازی رفته و بر وزن آن واژه های دیگر ساخته شده زیاد است.
مسجد معرب واژه مزکت یا مزگت یا مزکد در پهلوی میباشد و به معنای خانه خدا معنی میدهد، ساده تر بخوایم بگیم مزکت یا همون مزدا کده یا به پهلوی مزدَه کدَه بوده که اشاره به مکان مزدا داره، و چون زبان عربی یک
...
[مشاهده متن کامل]
زبان تصریفی هست یعنی برای ساخت واژگان جدید باید ریشه واژگان استخراج شده و سپس در باب های مختلف و در وزنهای مختلف بره تا واژه ساخته بشه ریشه سجد از ان استخراج شده، این خاصیت زبان عربی هست، دوستانی که میگن چرا این واژه ها در عربی از پهلوی رفته و چرا بسیاری از اعمال دین اسلام شبیه زرتشتی هست مانند نمازهای پنجگانه باید عامل این موارد رو در نقش سلمان فارسی در شکل گیری و شکل دهی به دین اسلام جستجو کرد، سلمان فارسی مردی دانشمند و اشنا با تمام ادیان روز مانند یهودی, مسیحی، زرتشتی، مانوی، مزدکی بوده، و اگر جدا جدا به هر قسمت از دین اسلام بپردازید میبینید از این ادیان بهره برده

مرکز جاسوسی برای حکومت ها در کل جهان و مذهبها
مسجد کلیسا کنیسه مغ همه به معنی سیاه رنگ
کلیسا برابر کله سیا
کنیسه خانه سیاه
مسجد . ماسکیو برابر مشکی
چون تناه محل تحصیل در گذشته بوده و وجود مشک و مرکب که همگی مشکی هستن
مسجد به روایت ساده محلی برای عبادت و سجده کردن مسلمانان
مسجد به معنی محلی برای یافتن ماه است. زیچ ماه، ماه زیچ.
مه دیچ، مه ذیچ ، مه سیت،
مسجد به معنی رصدخانه ماه است.
به زبان بلوچی مه سیت می گویند سیsee یا سیل کردن همان نگاه کردن است.
در زبان کردی مه زگیت ( sight دیدن )
...
[مشاهده متن کامل]

در عربی با کلمات وجد و تجد به معنی یافتن و پیدا کردن ترکیب شده و مسجد ساخته شده است.

عشق و حال
عشق حال
مزگت در اصل واژه ای آرامی ست که به زبان پهلوی راه یافته و پس از درونشُد به عربی، به ریخت مسجد در آمده که پس از آن تازیان از روی واجهای س ج د، واژگان دیگری در بابهای گوناگون عربی ساخته اند.
مسجد در اصل محل تجمع . برای حل مشکلات شهر یا روستا و بد محل عبادت شناخته شده
مزگت به پینگلیش ( m�zget ) می گفتند
مسجد واژه عربی آن است
حتی در اپاختر ( شمال ) کشور مسجدی با نام اسپی مزگت اسپی در پارسی چمش می شود سپید
و مزگت چمش واژه ی عربی مسجد است
و ریشه تالشی دارد اسپی

معنی مسجد ب ساسانی میشه مزگد ک معرب شده مزگد جایگاه پرستش بوده
مسجد واژه ی عربی هست . مسجد برریتم مفعل هست .
یعنی محلی یا جایی که در ان سجده بکنند یا عبادت بکنند .
براهمین در عربی اسم مکان هست . وچون سجده کردن یا
عبادت کردن در زمان مشخصی رخ می دهد . براهمین در عربی
اسم زمان نیز هست . جمع :مساجد برریتم مفاعل؛
مسجد=mosque
مسجد: مسیت ( بلوچی ) masit
ستایشگاه
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان ( اربان ) آن را از واژه پهلوى مَزْگِت Mazget ( در کردى میزگَت - میزگیت Mizgit - Mizgat ) برداشته و معرب نموده و ساخته اند: المسجد . . . برخلاف چیزى که غالب مردم فکر میکنند این واژه از ریشه سَجَدَ نیست بلکه کاملاً برعکس
...
[مشاهده متن کامل]

، تازیان ( اربان ) وقتى این واژه را گرفته و مسجد را ساختند آن را بر وزن مَفعِل تصور کردند و ریشه س. ج. د را از آن بیرون کشیدند و ساخته اند: مسجد ، مساجد، سجدة ، سجود ، سجّاد ، ساجد ، أسجدَ إسجاد ، سواجد ، سَجَدَ یسجدُ و . . . !!!!! دیگر همتایان این واژه در پارسى
اینهاست: اَسْپادانا Aspadana ( پهلوى: پرستشگاه ، عبادتگاه ، سجده گاه ) ، کَرتَکمان Kartakman ( پهلوى: پرستشگاه، معبد ، محل سجود ) ، پرستشگاه Parasteshgah - پرستشکده Parasteshkadeh ، ستایشگاه Setayeshgah - ستایشکدهSetayeshkadeh ، یَزِشگاه - یسناگاه Yazeshgah - Yasnagah
( پیشنهادى: جاى ستایش ، جاى عبادت، عبادتگاه ) ، شیدونگاه Shidungah ( پهلوى: شیتون کاس : شیتون/شیدون ( شیتونتن: عبادت کردن، پرستش کردن ) + گاه: عبادتگاه، معبد ، محل عبادت )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس