مالِک خازِنِ جهنم یکی از فرشته های نگهبان و دربان دوزخ است، که در قرآن و احادیث شیعه و سنی به آن اشاره شده است. فرشته های موکل بر جهنم نوزده تن اند، که آن ها را زبانیة می نامند. در آیه ۷۷ و ۷۸ سوره زخرف بیان شده که در آخرت جهنمیان خازن جهنم را صدا می زنند و می گویند: ... [مشاهده متن کامل]
وَ نَادَوْاْ یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکمُ مَاکِثُونَ، لَقَدْ جِئْنَاکمُ بِالحَقِّ وَ لَکِنَّ أَکْثرَکُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ: و فریاد می کشند: ای مالک! پروردگارت ما را بکشد، می گوید: شما ماندگار خواهید بود؛ زیرا وقتی حقیقت برایتان آورده شد، ولی اکثرتان از حق کراهت داشتید. در آیه ۳۰ و ۳۱ سوره مدثر، در مورد جهنم آمده است: عَلَیهْا تِسْعَةَ عَشَرَ، وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً: بر آن نوزده است؛ و ما دوزخبانان را جز از فرشتگان قرار ندادیم… در آیه ۶ سوره تحریم آمده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ: ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ هاست. آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند ( به طور کامل ) اجرا می نمایند. همچنین، در آیه ۱۸ سوره علق، مأموران دوزخ «زبانیه» نامیده شده است، که به معنای مأمور انتظامی ( پلیس ) و نیز عذاب کننده است. در آیه ۳۰ سوره حاقه، دیده می شود که خدا به خازن جهنم دستور می دهد: را بگیرید، و در غل و زنجیر کنید، سپس او را در آتش اندازید، سپس او را با زنجیری که هفتاد متر است در بند بکشید در احادیث شیعه و سنی، نام نگهبان بهشت «رضوان» و نام نگهبان جهنم «مالک» است، که پیامبر اسلام در معراج با او دیدار کرد و مشاهده نمود که چهره ای زشت دارد، - برخلاف دیگر فرشته ها - هرگز نمی خندد، زیرا آنچه خدا برای جهنمیان آماده کرده است را می بیند. در روایت دیگری آمده است: «مالک» از آن لحظه که به دوزخ بانی گمارده شده، هرگز نخندیده است، بلکه روزبه روز خشم و غضبش بر دشمنان خدا و گناه کاران افزوده می شود.
مالک یک چیز، به دارنده آن چیز می گویند یا:
مالک=دارنده
proprietor
ذا، ذو، ذی
ذو
به کُردی جنوبی و مرکزی: خاوِنxāwen
دارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) مالک. کسی که چیزی به او تعلق دارد : که او داد برنیک و بد دستگاه که دارنده آفتابست و ماه. فردوسی. دارای سپهر و اخترانش دارنده نعش و دخترانش. نظامی. || نگهبان. نگهدارنده : ... [مشاهده متن کامل]
همیدون به بندش همی داشتند بر او چند دارنده بگماشتند. اسدی. || ( اِخ ) خدای تعالی : سپهبد بدارنده سوگند خورد کزین دژ برآرم بخورشید گرد. فردوسی. اگر خواهم از زیردستان خراج ز دارنده بیزارم و تخت و تاج. فردوسی. جهانجوی و گردی و یزادن پرست مداراد دارنده باز از تو دست. فردوسی.
خداوند نمونه: . . . در آن دم که پاسی از شب گذشته، جز سرکارگر و خداوند ( مالک ) آن، کسی در آن نیست. بجای واژه های ار ریشه عربی �مالک� و �صاحب� می توان از واژه ی پارسی �خداوند�، سود برد. ... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتار �آب پاکی روی دست آخوندِ جفنگ گو� و پی نوشت آن در پیوند زیر: https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
بالآخره؛ یه روزی خسته میشی ومیفهمی که مالک هیچی نیستی ونبودی ونخواهی شوی! "مالک یوم الدین"
🇮🇷 واژه ی برنهاده: دارنده 🇮🇷
پیوند نخست:ازدانگارهٔ ( اطلاعیهٔ ) زیر در اینستاگرام پارسی انجمن پیوند دوم:ازدانگارهٔ زیر در تلگرام پارسی انجمن
صاحب تصرف. [ ح ِ ت َ ص َرْ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مالک و متصرف. || مرشدی که بتواند حالتی را از مرید بگیرد یا به او بدهد : و حالی که به متابعت و سلوک میبود، هر صاحب تصرفی آن را نمیتواند تصرف نمود. . . ( انیس الطالبین ص 219 ) .
موجر . . . .
صاحب. . . مالک. . . . اختیاردار. . . .
مالِک اَفزون بر واژه ی داشتار و با درنگری به این که مال از بُنیاد واژه ای ایرانی یا ایری است واژه های زیر هم پیش نهاده می شود : دارَنده : مالِک ( در ریختار فاعِل ) دارِشمَند : دارِش - مَند ( مانند : دانشمند ، روشمند. . . ) ... [مشاهده متن کامل]
دارِش = مال ، دارایی و - مَند = زاب دارندگی و داشتاری مالدار یا مالتار : مال - دار/ تار دار / تار : پسوند کُنندگی یا دارندگی است مانند : پرستار ، کفتار ، پاسدار ، شهردار. . .
زمین دار
پیشنهاد بنده واژه زیبای خاوند و خدیو و همچنین داشتار میباشد ک از واژگان بسیار زیبا و البته فراموش شده پارسی سره میباشد و بویژه واژه خاوند
مالک :خداوند خداوندمغازه: صاحب مغازه ( کلمه خداوندبه معنای صاحب درحال حاضردرزبان بلوچی رذایج است )
این واژه و همه واژه های همخانواده آن ریشه ایرانی دارند چون : ریشه واژه مال به معنای گنجینه در لغتنامه سکایی - ختنی در لغت malysaka* به معنای خزانه دار سلطنتی royal treasurer ثبت شده است.
*پیرس: Dictionary of Khotan Saka by Harold Walter Bailey
در پارسی " داشتار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .