run-down
قراضه
/qorAze/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
برش، ذره، پاره، ریزه، قراضه، دم قیچی
نزاع، جنگ، تکه، پاره، اشغال، اوراق، ته مانده، قراضه، ماشین الات اوراق
قراضه
پیشنهاد کاربران
لکنته. [ ل َک َ ت َ / ت ِ ] ( ص ) لکنت. لکنتی. چهارپای و یا دَدِ پیر و موی ریخته و ضعیف شده. کلته. فرسوده. شکسته. در تداول عوام ، پیر و لاغر و مردنی. || صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده ، چون : ساعت و شمشیر و آفتابه و کارد و چاقو و کالسکه و درشکه و جز آن.
لکنتی
تفاله
کهنه و کم
هرچیز کوچک و ناچیز
هرچیز کوچک و ناچیز
هو
ریزه زر و سیم.
منبع: غیاث اللغات.
ریزه زر و سیم.
منبع: غیاث اللغات.
شلو پاته، نابود شده ، زشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)