صلابت

/salAbat/

    rigidity
    rigor
    rigour
    solidity
    hardness
    firmness
    awe

پیشنهاد کاربران

صلابت:" سختی ".
فخامت:" سنگینی ".
استواری، ایستادگی
به زبان سنگسری
عِزت ezet
مسینی mesiny
بر قِرار bergherar
بزرگی
بزرگ, استوار, محکم
صلابت پذیر : صلابت پذیرنده ، تحمل کننده ی سختی
واژه ی پارسی_آریایی صلابت که باید آنرا سلابت نوشت در لغتنامه ی سنسکریت به شکل sAravat सारवत् به ماناک solid استوار، نیرومند، محکم و غوی آمده است. ارب از ریشه ی فرزی صُلب کلمه ی تصلب و. . . را جعل کرده است.
هیبت. استواری. سخت و سفت بودن
شدت

بپرس