bone - on noun
an erection US, 1927
• I swear to Christ, B. , I never got such a terrific bone - on in my life!
Like a fucking rock[. ] — Terry Southern, Blue Movie, p. 206, 1970
در گویش بندری لات شدن ( lat ) گویند
دروای شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) برپا شدن . نصب شدن . افراخته شدن . منصوب گشتن . ( ناظم الاطباء ) .
- دروای شدن نره ؛ برخاسته شدن ذکر که به عربی نعوظ خوانند.