سازنده

/sAzande/

    maker
    manufacturer
    builder
    architect
    component
    constituent
    fic _
    constructer
    constructive
    constructor
    creative
    creator
    fabricator
    fashioner
    formative
    generative
    generator
    positive
    integral
    regenerative
    wright
    compositor
    musical performer

فارسی به انگلیسی

سازنده اسم فعل
ing _

سازنده بام
roofer

سازنده داستان دروغین
forger

سازنده صندلی حصیری
caner

سازنده وجه وصفی حال
ing _

سازنده ویسکی قاچاق
moonshiner

سازنده کلاه زنانه
milliner

مترادف ها

performer (اسم)
بازیگر، سازنده، ساز زن، ایفا کننده

author (اسم)
نویسنده، مولف، مصنف، بانی، سازنده

composer (اسم)
نویسنده، مولف، مصنف، سازنده، سراینده، آهنگساز، اهنگ ساز

maker (اسم)
سازنده، خالق

manufacturer (اسم)
سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه

creator (اسم)
سازنده، موجد، خالق، افریننده، موسس، زاینده، افریدگار

constructor (اسم)
سازنده

builder (اسم)
سازنده، خانه ساز

producer (اسم)
سازنده، مولد، تولید کننده

engineer (اسم)
سازنده، مهندس

originator (اسم)
سازنده، موسس، بنیان گذار، مبتکر

procreator (اسم)
سازنده، زاینده

instrumentalist (اسم)
سازنده، نوازنده

پیشنهاد کاربران

صد خط پیام نوشتی یه خطش مبنای علمی نداشت!
نخست که ساختن و ساز با سنتز لاتین و sanshleshah در زبان سانسکریت هم ریشه هستند. که هردو مفهوم ساختن را می رسانند. مانند فتوسنتز که به معنی ساختن از نور هست.
...
[مشاهده متن کامل]

دو
از کجا معلوم خودتون پسونده انده را وام نگرفته باشید؟
سه
چرا حتی یک زبان شناس و فقط و فقط و فقط یک زبان شناس معتبر و شناخته در سطح جهانی گفتار شمارا نمیپذیرد؟
شاید از نظر شما سالار احمدیه زبان شناس تراز اول جهانی باشد اما بعید می دانم اساتید دانشگاه چنین باوری داشته باشند!

کلمات این چنینی مثل سازنده برنده، بازنده، گوینده، شنونده ساختار و قالب ترکی دارند و در فارسی وارد شده اند و برای خود معنی تقریبا نزدیک ترکی ولی خاص خود گرفته اند. برای شناخت زبان فارسی و ریشه یابی کلمات و حتی معنی اشعار قدیمی دانستن زبان ترکی اعظم است. در ترکی ده به معنی در و نزد چیزی هست مثلا الده یعنی در دست، اوده یعنی در خانه و. . . . همچنین پسوند نده در ترکی به معنی در نزدش یعنی نزد شخص می باشد. النده یعنی در دستش، باشنده در سرش و این ن به شخص اشاره دارد لذا خیلی از کلمات پسوند نده و ده دارند و این ساختار به فارسی هم راه یافته با همان کاربرد. کلمه سازنده کلمه ای کاملا ترکی هست که وارد فارسی شده و معنی متفاوتی هم به خودت گرفته ولی در همان چارچوب. در ترکی ساز که مشخصه به ابزار موسیقی گفته میشود. و برای معرفی کسی که ساز در دست دارد از کلمه سازنده استفاده میشود دقیقا به معنی کسی که سازش در دستش هست. پس سازنده یعنی کسی که سازش در دستش هست. حالا میخوایم شخصی نوازنده رو معرفی کنیم میگیم سازنده علی احمدی. یعنی شخصی که ساز در دست دارد علی احمدی هست. فقط تلفظ ز و ن ساکن هست. از همینجا معنی دومی به وجود میاد مبنی بر اینکه کسی که ساز در دست دارد و مینوازند. پس سازنده کسی هست که ساز در دست دارد و موسیقی می نوازد یا درست میکند. لذا در ترکی به نوازنده سازنده گغته میشود. حالا این کلمه عینا وارد فارسی شده و کسی که چیزی میسازد سازنده میگویند و کاری ندارند که حوزه موسیقی باشد یا نه و کلی کلمه مثل سازش و. . . هم مشتق شده است. لذا از چیزی که مربوط به ساز بود به کلمه ای جنرال دست پیدا کردیم در حالی که در ترکی فقط به ساز مربوطه و کارهای موسیقی رو میگن. حالا بنظرتون کلمه سازش کلمه درستی هست؟ به نظر من که خیر چون سازش به معنی با هم ساختن نیست بلکه ساز به ساخت هیچ ربطی ندارد و با توجه به ریشه کلمه ای کاملا بی معنی هست. حالا از این قبیل کلمات با ساختار کاملا ترکی کلی کلمه در فارسی درست شده که با یک نگاه ساختار کلمه مشخصه ترکی هست. حالا بعضی از دوستان هستند هنوز تاثیر ترکی بر فارسی رو خیلی ناچیز میدونند در حالی که ترکی بشدت در فارسی اثر گذاشته و برای شناخت زبان فارسی باید ترکی رو کامل بدونی. نمونه کلمات دیگه شامل شنونده، بیننده، گوینده، بازنده، برنده، درنده و کلی کلمات دیگه همشون اسم فاعل هستند و مجهول هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال ترکی: گورنده و اشیتنده بیلر کی بو ایش اولماز یعنی هم بیننده و هم شنونده می داند که این کار شدنی نیست

بنا کننده
تولید کننده
نوازنده
. . . و یکدسته سازنده با لباسهای رنگین که پنجاه نفر بوده باشند در هر پولک مامور کرده اند. . . .
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه
بانی
تولیدکننده
در مقام پسوند به شکل کوتاه شده ( ساز ) نیز می آید هر چند خود مستقل معنا دارد و پسوند نیست:
بیگانه ساز
آفتابه ساز
دردسر ساز
قهوه ساز
دوا ساز
کاشی ساز
به کسی که چیزی را می سازد سازنده می گویند.
چیزی میسازد

انجام دهنده، پیشرو در کار

بپرس