انسان روشن ضمیر به سالکی گفته می شود که موضوعات مادی و غیر مادی را مستقیما از طریق دل از آن آگاه می شود . ضمیر آگاه و ناخودآگاه در دل است . ضمیر هشیار و ناهشیار در مغز است . زمانی که سالک بر اثر مراقبه و مشاهده و همچنین مراقبت از دل و عدم دلبستگی و چسبندگی به موضوعات ، به نور جان میرسد و وارد جاناها می شود و در آن مستقر می گردد یعنی دل او سرشار از نور میشود . میشود به نور رسیده ، به اشراق رسیده یا روشن ضمیر . ... [مشاهده متن کامل]
حالا او می تواند هر موضوعی را به زیر نور ببرد و حقیقت موضوع را از آن آگاه شود . در اینجا تفکر ، تعقل ، تصور ، توهم ، تخیل و تجسم از موضوعات که توسط مغز ساخته می شوند دیگر خاموش می شوند . اما در انسان روشن ضمیر هنوز سه عاملِ روانِ نادانی ، حرص و آز و نفرت و بیزاری هنوز می توانند بر روی موضوعات اثر بگذارند و شخص را از راه خارج کنند . مگر اینکه سالک بتواند به مقام انسان کامل یا ارهت برسد تا دیگر از عوامل روان رهائی یابد . روشن ضمیر : روشن دل ، بیدار دل ، آگاه، پاک دل. او دارای خرد هست اما هنوز یک انسان کامل و خردمند نیست . خرد یک عامل روان است که بر اثر پالایش دل و همچنین جلوگیری از تفکر و تعقل و تصور و توهم و تخیل و تجسم که از مغز بر روی موضوع ارزش گذاری می کنند ، اندک اندک در روانِ سالک جاری می گردد . وحی چه بود ؟ گفتنی از حس نهان . حس نهان ، همان خرد است که بر اثر خالی و درخشان نمودن دل جاری میشود و نماد آن جبرئیل است .
اهل باطن
صبح دل . [ ص ُ دِ ] ( ص مرکب ) مردم صاف دل و روشن ضمیر و متقی و پرهیزکار باشد. ( برهان ) : گفتمش ای صبحدل ، سکه ٔ کارم مبرزرّ و سر اینک ز من ، سکه ٔ رخ برمتاب . خاقانی .