باز فرهنگربایی آغاز شد
Pot
Boiler
دیگ به زبان سنگسری
کواب ریژ kebab riz
واژه دیگ
معادل ابجد 34
تعداد حروف 3
تلفظ dig
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dig]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی dig
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
غازغان. ( ترکی ، اِ ) دیگ بزرگ مسی که گوسفندداران صحرانشین و مردم ده برای جوشاندن شیر و دوغ از آن استفاده کنند و در شهرها برای پختن آش و آبگوشت و کله پاچه در دکانهای عمومی بکار برند. مرجل. ( منتهی الارب ) . و رجوع به غزغن شود.
دیگ واژه ای ترکی است و از دیگرتماق ( به لهجه بعضی از ترکان دغرلاتماق ) به معنای غلتاندن اخذ شده
واژه دیگ یک واژه کاملا پارسی است در زبان ترکی دیش می شود این واژه صد درصد پارسی است.
بنده خدا دید نمیشه دیگ رو به زبان مدنظرش چسبوند گفت پس به اکدی بچسبونم، فقط تو فارسی نباشه
از کجا در آوردی اکدی این را؟ اکدی ها هم چنین واژه ای ندارند
دیگ به معنی ظرفی برای پختن که ریشه در زبان اکدی ( Akkadian ) دارد و از کلمه اکدی Diqaru گرفته شده
دیگ به ترکی: قازان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)