دکمه

/dokme/

    dial
    knob
    control
    button
    fastener
    switch
    fastening
    key
    eye
    gemma
    stigma
    tuber

فارسی به انگلیسی

دکمه ای
push button, button-like

دکمه بازنواخت
playback

دکمه تنظیم کانون
focus

دکمه چیزی را باز کردن
unbutton
to unbutton something

دکمه چیزی راانداختن
to button something

دکمه دار
buttoned, tuberous, having a rounded and flaring point, having a rounded flaring point

دکمه دو سر
stud

دکمه زنگ
buzzer

دکمه سردست
stud

دکمه سردست پیراهن مردانه
cuff link

دکمه سردست زنجیر
sleeve-link

دکمه شلوار
fly

دکمه فاصله در ماشین تحریر
space bar

دکمه فشاری
snap(fastener)

دکمه قابلمه ای
snap

دکمه هسته خرمایی
toggle

دکمه کردن
button

دکمه یخه
collar stud

مترادف ها

knob (اسم)
دسته، دستگیره، برجستگی، بر امدگی، گره، دکمه، قبه

knop (اسم)
لاوک، غنچه، بر امدگی، دکمه، قبه، قلاب نخ

button (اسم)
غنچه، تکمه، دکمه، هر چیزی شبیه دکمه

gemma (اسم)
جوانه، غنچه، دکمه، جرثومه، الفکه، نرم تن یا صدف گرد کوچک خوراکی

tuber (اسم)
تکمه، دکمه، سیبک، زگیل، برامدگی زگیل مانند، برجستگی قارچ دنبلان

tubercle (اسم)
دکمه، برامدگی گرد، زگیل، ازخ، برامدگی دندان اسیاب، برجستگی روی استخوان

پیشنهاد کاربران

گوی
دکمه ی لباس 👈 بندینه ی رخت
دکمه ی کیبورد 👈 کلیدِ تخته کلید
وسیله فلزی یا پلاستیکی که برای تزئین البسه بکارمی برند. . .
یاوصل آستین پیراهن . .
مثل چفت نروماده. . .
______________
وقتی تحقق یافت خرد
درعِرق پیراهن،
دنبال تکمه غلط کردن می افتم. . .
بهتر است به جای دکمه بگوییم دگمه، تا آشکارا شود این واژه عربی نیست و از برای پارسی است.
تکمه یعنی دوختن ، دوگمه که بصورت دوکمه در فارسی رایج هست از دوگون یعنی گره ترکیست.
تکمه یعنی دوختن ، دوگمه که بصورت دوکمه در فارسی رایج هست از دوگون یعنی گره ترکیست
اسمی تورکی از فعل دوگملمک ( دوغملمک یا دویملمک ) . چیزی را لای هم پیچیدن میشود دوگملمک. احتمالا در قدیم الیام دکمه یا دگمه به شکل فعلی وجود نداشته و جلوی لباس رو به هم میپیچیدن. حتی به غذایی که لای نون پیچیده میشه میگن دوگمک
واژه دکمه یک واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود دومه دکمه یک واژه صد درصدر پارسی است.
در زبان صربی که خودشون رو از ایران میدونن و خیلی از واژه هاشون به پارسی باستان نزدیکه میگن دگمه
[ترکی]دوکمه دکمه دوگمه تکمه
از دوگون یعنی گره
و تکمه یعنی دوختن
دکمه، دگمه ، کلید ( ( وسیله کوچکی جهت بستن طرفین یک جامه و سر آستین و یقه_ وسیله جهت قطع و وصل جریان برق ) )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس