fire-cured (صفت)دودی، دود داده شدهsmoked (صفت)دودیsmoky (صفت)دودی، پر دود، دود گرفته، دود کن، دود کننده
دودرنگ . [ رَ ] ( ص مرکب ) تیره به رنگ دود. دودی : بدو گفت کاین دودرنگ درازنشسته بر این ابلق سرفراز. فردوسی . کند ز اهرمن دودرنگ خاکسترچو سازد آتش و قاروره ز آسمان شهاب . خاقانی . دودین+ عکس و لینک