دشنام

/doSnAm/

    insult
    bad language
    abuse
    billingsgate
    curse
    execration
    expletive
    invective
    malediction
    oath
    swearword
    linsult
    sass

فارسی به انگلیسی

دشنام امیز
scurrilous, vituperative

دشنام دادن
blaspheme, curse, damn, revile, inveigh, vituperate, to abuse or insult

دشنام گو
scurrilous

دشنام گویی
scurrility, vituperation

مترادف ها

curse (اسم)
فحش، سب، دشنام، بلاء، نفرین، لعنت

abusiveness (اسم)
دشنام، فحاشی، فحش کاری

abusive (صفت)
نامربوط، تهمت، دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهین آمیز، تجاوز به عصمت، تعدی، قابل استفاده، پر توپ و تشر

پیشنهاد کاربران

بد زبانی
دشنام از دو بخش "دش" یا همان "دژ" به چم ( =معنی ) "بد، زشت" و "نام" است و برابر "نام بد، نام زشت" است و برابر واژه بیگانه "فحش" است.
بدرود!
" دُش" در زبان فارسی به معنای " ضد" و " ازبین برنده" می باشد.
دشنام= ضدّنام. کلمه ای که خوشنامی را ازبین می برد.
نمونه های دیگر برای " دُش" :
دشوار= دش ( ضد ) خوار ( ضد آسان ) = ضد آسان
دشمن= ضدّمن
دژخیم= ضد اخلاق
دشنام از دو واژه “دش” به معنی بد. و نام ساخته شده است و میشود نام بد هم مانند دشمن که میشود بد اندیش
و دژخیم که معنی آن میشود بد خو
دوش= دش= دژ = بد، زشت، پلید، ضد
نام= اسم
در پارسی باستان دوش پیشوند منفی ساز بوده که در پارسی واکه u به واکه o تبدیل شده و قسمت دوم �خوار� بوده که معمولا واکه u هر جا قبل از الف بوده به o تبدیل شده و دیگه خوانده نمیشه
دوشخوار = دشوار =ضد آسانی و پستی و خاری
...
[مشاهده متن کامل]

دوشمن = دشمن = بر ضد من
دشنام= ضد نام
دوستان ترک زبان ریشه واژگان خودتون رو از آلتایی پیدا کنند نه هندواروپایی مثلا در دشنام واژه نام در فارسی یا name در انگلیسی همریشه هستندو هیچ ربطی به زبان شما نداره
با تعصب و جعل هیچکی به جایی نمیرسه

فحش. . . لعن. . . بدوبیراه. . . شتم. . . . بددهانی. . . . حرف زشت. . . .
سخن زننده ؛ سخن درشت. ناسزا. دشنام. ( فرهنگ فارسی معین ) .
ریشه ی واژه های #دشمن , #دشوار ✅
#دشنام , #دژخیم ✅
همه ی این واژگان از فعل دشمک - deşmək در ترکی هستند.
در کتیبه های اورخون فحاشی کردن به صورت یازماق آمده یازماق در اصل به معنی خراشیدن است.
...
[مشاهده متن کامل]

دشمک در ترکی به معنی دریدن همراه با سوراخ کردن است به طور کلی سوراخ کردن به کار میرود. ✳️
چگونه میشود واژه ای در فارسی باشد اما فعلی در آن موجود نباشد و به صورت جاهلانه واژه دش را به معنی زشت نامیده اند تا شعری از زبان شناسیشان خوش قافیه شود این ریشه یابی نیست.
دشمن : طرفی که در مقابل درنده است ( هم مفهوم با یازماق و سویمک - s�ymək در ترکی است
واژه ی سویمک به معنی فحش از ریشه ی s�k به معنی تخریب کردن و اوراق کردن است )
واژه ی یامان هم با واژه ی یاغی به معنی دشمن اشتراک ریشه ای و مفهومی دارد که هر دوز از فعل یاغماق هستند.
دوشمن دشندی💢
واژه دشنام هم بدین صورت است حرف تخریب کننده ( مشتکل شده از دو بخش فارسی و ترکی )
یا دژخیم به معنی در حالت تخریب شده که متفاوت با کلمه بد و پاد در فارسی است و این واژه کاملا ترکی است. 🛑
و واژه ی دشوار هم کاملا ترکی است از دو قسمت دوش وار تشکیل شده.

ناسزا، فحش، سب، بددهنی
بد و بیراه٬نفرین٬فحش
فرا دشنام خواست شد : قصد ناسزا گفتن کرد
" بوسهل را صفرا بجنبد و بانگ برداشت و فرا دشنام خواست شد"
تاریخ بیهقی ، دکترفیاض ، ۱۳۸۴، ص ۲۳۰
فحش و ناسزا
لعن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس