دیکشنری
مترجم
بپرس
دست مالی کردن
fumble
to rub with the hand
to handle roughly
دنبال کنید
مترادف ها
rough
(فعل)
زمخت کردن، بهم زدن، دستمالی کردن
scrabble
(فعل)
خط خط کردن، دستمالی کردن، سرسری چیز نوشتن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها