دستمال

/dastmAl/

    handkerchief

فارسی به انگلیسی

دستمال بزرگ و رنگین
bandana

دستمال پاسفره
napkin

دستمال چرمی
chamois

دستمال سر
headdress, kerchief

دستمال سفره
napkin, serviette

دستمال سفره کوچک
doily

دستمال گردن
cravat, four-in-hand, neckband, neckerchief

دستمال گردن مردانه
ascot

دستمال گلدار
bandana, bandanna

دستمال میز
serviette

دستمال کاغذی
facial tissue, kleenex

مترادف ها

handkerchief (اسم)
دستمال گردن، دستمال

napkin (اسم)
سینه بند، دستمال، دستمال سفره

kerchief (اسم)
سرانداز، چپی، دستمال، روسری، دستمال سر، چارقد، زن روسری پوش

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی دستمال از ریشه ی دو واژه ی دست و مال فارسی هست خود این واژه ی واژه مال از ریشه ی واژه ی مالیدن فارسی هست.
دستمالدستمالدستمالدستمالدستمال
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی دستمال از ریشه ی واژه ی دست مال فارسی هست خود واژه ی واژه ی مال از ریشه ی واژه ی مالیدن فارسی هست.
دستمالدستمالدستمالدستمالدستمال
بی احترامی به اقوام و زبان ها فقط میتواند کار یه آدم عقب افتاده باشد.
در جواب به آقای بهمن.
این که یک ترکیب بتواند معنی ها و چم های مختلف داشته باشد، امری طبیعی است در زبان ها .
برای نمونه، بیایید به ترکیب انگلیسی زیر نگاهی بیندازیم:
Dolphin - safe tuna
یعنی تونی ( ماهی ) که بخاطرش دلفین کشته نشده.
...
[مشاهده متن کامل]

با همین ترکیب :
Child - safe house
ولی این معنی را نمی دهد که یک خانه بدون کشتن کودک ساخته شده. در اینجا "child - safe" یعنی کودک در آن خانه امن استش.
بازهم اگر آن را بگیم :
Shark - safe beach
کسی نمی گویدکه این ساحل برای کوسه ها امن است یا اینکه برای درست کردن این ساحل کوسه ایی کشته نشده. بدین چم است که در آنجا کوسه یافت نمی شود.
و این بسیار طبیعی و معمولی است برای انگلیسی زبان ها.
این که مُشتُمال شده "با مشت مالیدن" و "دستمال" شده "چیزی که به دست می مالند" عجیب نیست. زبان می تواند این ویژگی را داشته باشد. نمونه ایی دیگر در فارسی:
"دستکش" چیزی که روی دست می کشند.
"بارکش" نه به معنای اینکه چیزی است که روی بار می کشند. بلکه به معنای کسی/چیزی که بار را می کشد.
بسیار فهمیدنی و ناعجیب است.

دستمال. مشت مال. آستمال. خشتمال. شیرمال. آمال. . . دستمال ( دست مال ) دست از دستک ( حمایت ) دسته. دستان ( مثلا رستم دستان ) تورکی است. مال ( گاو. و آقامالی ( چیزی که مال آقاست ) کلماتی که آخرشان مال دارنند. تورکی اند. ( معنی دستمال بصورت غلط مصطلح در فارسی استفاده می شود )
ترکیب دستمال و مشت مال بسیار غریب است.
دستمال: شیء پارچه ای را بر دست کشیدن
مشتمال:این دفعه بر عکس شیء مشت را بر بدن کشیدن!؟
مثلا در دستمال نوشته شده کشیدن پارچه بر دست و صورت و بینی و سایر اشیاء بی جان برای تمیز و پاک کردن و گاها هم برای پیچیدن و بسته بندی و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

چرا صورتمال، بینی مال و. . . نشده! ؟
در آینده حتما ریشه شناسی این کلمه دخیل را که مثل بیشتر کلمات فقط شبیه سازی شده و به معنای دقیق و فلسفه بنیادی کلمه توجهی نشده را می آورم.

روستره

بپرس