shiner (اسم)
درخشان، ستاره، واکسی، پول، چشم، ادم باهوش، واکس کفش، چشم کبود شده، ادم زرنگ، چیز درخشنده، کلاه ابریشمی، کفش چرمی برقی
bertha (اسم)
درخشان، یقه پهنی که روی لباس می دوزند
illustrious (صفت)
درخشان، ممتاز، برجسته، مجلل، نامی
luminescent (صفت)
درخشان، تابناک، شب تاب، پر فروغ
luminiferous (صفت)
درخشان، تابناک، شب تاب
lucid (صفت)
درخشان، روشن، زلال، واضح، شفاف، سالم
fulgent (صفت)
درخشان، تابان، درخشنده
glittery (صفت)
درخشان، پر تلالو
luciferous (صفت)
درخشان، نور افشان، شب تاب، نورانی
lightsome (صفت)
درخشان، چابک، روشن، خوشدل، شوخ، سبک، برنگ روشن
refulgent (صفت)
درخشان، متشعشع، درخشنده، نور افشان
beaming (صفت)
درخشان، پرتو دار، بشاش
starry (صفت)
درخشان، ستاره ای
beamy (صفت)
درخشان، پرتوافکن، شاخدار، پر پرتو
ablaze (صفت)
مشتعل، درخشان، برافروخته، فروزان، سوزان
bright (صفت)
درخشان، فروزان، زرنگ، تابان، روشن، با هوش، تابناک، افتابی، باکله
shining (صفت)
درخشان، تابان، براق، خوشحال، تابناک، بارقه دار، تابش دار
luminous (صفت)
درخشان، فروزان، تابان، متشعشع، نورانی، شب نما، روشنی بخش
shiny (صفت)
درخشان، براق، افتابی، زرق و برق دار، صیقلی، پرنور
stellar (صفت)
درخشان، شبیه ستاره، اختری، ستاره وار، پر ستاره
phosphorescent (صفت)
درخشان، تابنده، شب تاب