دالان کلمه ای تورکی است از دال به معنی پشت و پسوند آن تشکیل یافته که به معنی مسیری به پشت رونده است و با مفهو م دالان هماهنگ است البته هر سه ریشه که ذکر کردم مفهوم دالان را در هر سه موردمی رساند از جمله سوراخ کردن در نقب دور زدن در مسیرهای مارپیچ و پشت در مسیر مستقیم به عقب ساختمان
دالان کلمه ای تورکی است که از فعل دولانماق به معنی دور زدن و گردیدن گرفته شده ریشه ان دولان بوده که او به آ تبدیل شده و به شکل دالان وارد فارسی شده است
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی دالان از ریشه ی واژه ی دال فارسی هست
دالان در معماری ایرانی، راهرویی است که وارد شونده را با پیچ و خم از هشتی به حیاط خانه هدایت می کرد. دالان ها بیشتر برای سازماندهی فضای بنا و ساختن فضاهای مرکّب و نسبتا پیچیده به کار می رفتند. نقش دیگر دالان، ارتباط دادن فضاهای مختلف است. از انجا که دالان ها پیش فضایی برای فضاهای اصلی بنا هستند، در کنترل و نگهبانی از فضای اصلی نیز نقش دارند. همچنین در بسیاری از بناها، دالان ها زاویه های نامتجانس را در درون خود حل کرده و به کل فضاهای مجاور خود زوایای مناسبی می دهند.
... [مشاهده متن کامل]
از نخستین کاربردهای چشمگیر دالان در معماری ایرانی می توان به دژ حسنلو اشاره کرد. همچنین در چهارطاق آتشکوه، آتشکده آذرگشنسب و تخت جمشید می توان کاربرد دالان ها را دید. می توان گفت در معماری ایرانی پیش از آنکه حیاط ها نقش اصلی خود را به عنوان سازمان دهندهٔ فضاها پیدا کنند، در معماری پیش از اسلام تا اوایل دوره اشکانی دالان تنها عنصر مهم تلفیق فضاها است.
منابع ها. �آشنایی با خانه های قدیمی و تاریخی ایران�. همشهری آنلاین. بایگانی شده از اصلی در ۳ اوت ۲۰۱۱. دریافت شده در ۱۲ شهریور ۱۳۹۰.
�الهام و برداشت از مفاهیم بنیادی معماری ایران�. نقش نگار. بایگانی شده از اصلی در ۱۶ مارس ۲۰۱۴.
واژه ی دالان از ریشه ی واژه ی دال فارسی هست
دالان کلمه ای تورکی است که از فعل دلمق به معنی سوراخ کردن وحفرکردن گرفته شده ریشه ان دل بوده که وقتی پسوند ان تورکی می اید به شکل دلن وبه معنی حفر کننده درامده و به صورت دالان وارد فارسی شده است در معنی هم وقتی از جایی به مکانی دیگر راهی حفر می کنند به این راه باریک دالان می گویند
واژه دالان یا همان دال یا تال و چال یکی می باشد و دال به اینکه مارا از جایی به جایی دیگر میبرد چمار ( معنای ) دلیل یا نتیجه را پیدا کرده اما در دال = کرکس یا عقاب از چم بلندی آن بهره برده شده و در تال لاتین به بلندی ان اشاره دارد و در چال نیز به بلندی در ژرفا . روی هم رفته میبینیم که در گذر زمان این واژه چند ریخت و برابر نیاز های گفتاری هر کدامیک مفهوم خاصی را اشاره دارد.
... [مشاهده متن کامل]
دال = دلیل / عقاب
تال = بلند
چال = ژرف
دالان همان تونل یا کریدور می باشد.
واژه یِ "دالان" با واژه یِ اوستاییِ "دَر" به چمِ " دَریدَن، شکافتن، گسیختن" از یک بُن و ریشه است.
واژه یِ "دالان" به چمِ "شکاف، دهنه" بوده است که در پیِ دگرگونیِ آوایی ( ر/ل ) با واژه یِ "دَر" همریشه است. "دالان"در گذر زمان معنایِ " گذرگاه" نیز پیدا کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
"دالان" را می توان به جایِ واژه یِ "کریدور" بکار بُرد.
شبت
کریدور
راهرو . .
تونل، دهلیز، راهرو، گذرگاه، نقب
دالان ( اصطلاحات معماری اسلامی ) : راهرو ساده ای که معمولا فضای خشتی و صحن گنبدخانه را به هم متصل می کند
ساباط
راهرو بلند طاق مانند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)